Skip to main content

شجاعت انتقاد از خود و اعتراف

شجاعت انتقاد از خود و اعتراف
Anonymous

شجاعت انتقاد از خود و اعتراف به اشتباه نصیب هر کسی نمی‌شود. پس عجیب نیست که مؤمنین به انقلاب و آنچه که خودشان "چپ"ش می نامند، خویی را "بی‌سواد" بنامند واقعیت این است که انقلاب 57 بزرگترین فاجعه اجتماعی در تاریخ معاصر ایران بود. چریکها و مجاهدین اگر به قدرت می‌رسیدند مسلما بدتر از پولپوت می‌کردند. خاطرات مریم سطوت را بخوانید تا ببینید اینها چطور رفقای سازمانی خودشان را به جرم عاشق شدن اعدام می کردن (عبدالله پنجه‌شاهی)، خاطرات همین کیانوش توکلی را بخوانید تا ببینید نظر اعضای سازمان در مورد همجنسگرایان چه بود (برخورد با فریدون فرخزاد در ستاد پیشگام). کشتار اعضای سازمان اقلیت در گاپیلون را بخوانید تا ببینید برخورد "چپ" با مقوله دگراندشی چه بود. تیتر روزنامه‌های "مردم" و "کار" اکثریت را بخوانید تا ببینید چپ ایرانی از چه قماشی بود. کسانی که مخالفین را به سپاه لو می دادند و خلخالی را کاندیدای

مجلس می کردند، مسلما طرفدار توده زحمتکش نبودند. بزرگترین سازمان سیاسی این "چپ" کذایی که مثلا مارکسیست بود، بر سر در روزنامه‌اش می‌نوشت: «کل یوم عاشورا، کل ارض کربلا» سرنوشت مجاهدین را هم که دیدیم به کجا رسید. پس اگر کمی .جدان و شرف برجا مانده باشد، "چپ" ایرانی (که از نظر من اصلا چپ نبود فقط ادای چپ را درمی‌آورد) باید تا ابد برای همکاری با دژخیمان و آدمکشان رژیم، برای قتلهای درون‌سازمانی و برای عقبماندگی فکری‌اش شرمنده باشد. حالا اگر کسی پیدا شد و با شجاعت و شهامت از گذشته خودش انتقاد کرد، باید دستش را بوسید و به او آفرین گفت. تاریخ ثابت خواهد کرد "بی‌سواد" واقعی کیست، آنکه اسم مار را می‌نویسد، یا آنکه عکس مار را می کشد.