اقای توکلی عزیز و گرامی و نازنین! گیرم که تحلیل از وضعیت یک گروه بر اساس فاکتهای غیر قابل انکار یا بقول شما "شاید" کاری اشتباه باشد (که در این مورد %100 اشتباه میکنید*). آیا بر اساس اتفاقات واقعی (و نه فرضی) هم نمیشود در باره این حضرات قضاوت کرد؟ بالاخره قتلهای درون سازمانی یک اتفاق واقعی است، یا شما معتقدید "شاید" اتفاق افتاده بوده باشد؟ لو دادن مخالفین به جنایتکاران جمهوری اسلامی و همدستی در شکنجه و سرکوب یک اتفاق واقعی است، یا "شاید" اتفاق افتاده بوده باشد؟ حمایت از خلخالی چه؟ البته برای من قابل درک است که همه کسانی که در این جنایتها دستی در آتش داشته اند، امروز خود را به کری بزنند و با تکرا مداوم "من قبلا انتقاد کردم" وجدان خودشان را راحت کنند، پس شما زندگی را زیاد سخت نگیرید و همچنان به آقای خویی گیر بدهید! //// *) اساسا تجزیه و تحلیل سیاسی به عنوان علم چیزی غیر از این نیست. همین
اقای توکلی عزیز و گرامی و
اقای توکلی عزیز و گرامی و
Anonymous
امروز هم مبنای اتحاد و افتراق نیروهای اپوزیسیون بر همین اساس است. مثلا گروهی می گویند ما با رضا پهلوی همکاری نمیکنیم، زیرا رفتارش نشان داده اگر به قدرت برسد، راه را بر دموکراسی میبندد. یا از آن طرف گروهی میگویند ما با سازمان اکثریت همکاری نمی کنیم، زیرا رفتار آنها نشان داده است که سر بزنگاه به ما خیانت می کنند و طرف دشمن را میگیرند و برای او جاسوسی می کنند. در کشورهای متمدن و در ممالک راقیه عالم هم در بر همین پاشنه میگردد. همیشه برای قضاوت در باره آینده گروهها (یا آینده فرضی آنها) گذشته آنها را در نظر میگیرند. مگر آنکه خودشان انتقاد کرده باشند و از آن گذشته فاصله گرفته باشند و حداقل در مورد چریکها در آستانه انقلاب چنین انتقادی به آدمکشیهای درون سازمانی وجود نداشت.