Skip to main content

قصد نوشتن کامنتی را نداشتم،

قصد نوشتن کامنتی را نداشتم،
ناصر کرمی

قصد نوشتن کامنتی را نداشتم، چرا که از آن بیم دارم که نوشتن کامنتی به ترور الله قلی جهانگیری از سوی رژیم مشروعیّت بخشد. ضمن محکوم کردن ترور ایشان و همفکران او، امّا باید گفت که بعد از انقلاب جریانات قومی و فئودالیته بویژه در قشقایی های ساکن استان فارس برجسته شد، خسروخان قشقایی از خارج برگشت و دوباره مانند گذشته به اقدامات ایلی و فئودالیته در ایل قشقایی و در منطقه دامن زد. رژیم در آنزمان موازی با برخورد با جنبشهای رادیکال سیاسی، جنبشهای ایلی و قومی را هم زیر نظر داشت. ضمن احترام به عقاید آقای الله قلی جهانگیری، فعالیّتهای ایشان با هر جهان بینی هم در چهارچوب فئودالیتهء ایلی و دشمنی های طبقاتی بین خوانین ایل قشقایی و زیردستان ایل قشقایی بود..

جریانات سیاسی آنزمان در استان فارس در مرکز این استان، شهر شیراز در مراکز دانشگاهی و سایر نهادهای آموزشی دیگر، در مراکز سازمانها از جمله چریکهای فدرایی اقلیّت و مجاهدین و غیره متمرکز بود، که از آقای الله قلی جهانگیری خبری نبود، در مبارزات دانشجویی برای مقاومت در مقابل سیاست انقلاب فرهنگی رژیم و بستن دانشگاهها از ایشان نامی آورده نشد. در آنزمان در استان شایع بود که گروه آقای جهانگیری با درگیری فئودالیته یکی از خوانین ایل قشقایی را ترور کرده است، و به همین مناسبت نمیتواند مکان ثابتی داشته باشد. مبارزهءِ مسلحانه بدون پشتوانهء مردمی در هر زمانی نتیجه بخش نخواهد بود، چه رسد در آن سالها که استان فارس هم در کنترل کامل حکومت بود. شایعه ای دیگری هم این بود که گروه الله قلی جهانگیری به ماشین مأموران وزرات آموزش وپروش در منطقه حمله بوده اند که این عمل در آن شرایط اشتباه بوده و افکار عمومی را بسود نظام حاکم رقم زد. در این حادثه یک تا دو نفر کشته شده اند و چند نفر جان سالم بدر برده اند، که طبیعتأ چنین عملی جو را برای افراد سیاسی از احزاب مختلف،بسیار وخیم تر کرد و خانه های تیمی و یا محفلهای تئوریک دیگر یکی پس دیگری با شدت تمام سرکوب شدند. یکی دیگر از آسیب پذیریهای احزاب و سازمانهای سیاسی از جمله سازمان مجاهدین این بود و هست، که افراد بدون شناخت و بدون تجربهءِ سیاسی را در ردیف کادر های خود قرار میداد، از آن دوازده نفر مجاهد نامبرده، در میان آنها دانش آموزان کم سن و سال دورهء راهنمایی وجود داشت. که آنها را کادر مینامند. امید بر آن است که جامعهء ایران با از دست دادن قربانیانی مانند الله قلی جهانگیرو بسیاردیگر، راه منطقی و جهانشمول خود را یافته باشد. آنچه از الله قلی جهانگیری در خاطره ها باقی مانده است، دو نظر هست: 1- حرکات سیاسی ایشان در آن مقطع زمانی پلیسی و نداشتن امکانات کافی، و نداشتن پشتوانهء مردمی امری سنجیده نبوده 2- رشادت و داشتن اعتماد به نفس ایشان به راه و عقیدهء خویش بوده است.