Skip to main content

جناب رازی، با تشکر از اسنادی

جناب رازی، با تشکر از اسنادی
Anonymous

جناب رازی، با تشکر از اسنادی که ارائه داده اید، به عرضتان برسانم که تصور می کنم شما کمی با بغض به مساله نگاه می کنید.
تصور من بر این است که این سازمان اکثریت و حزب توده معتقد نبودند که علی مولای آنهاست و حسین هم شهید آنها هستند بلکه می خواستند با توده ها <همراه> بشوند و با زبان آنها صحبت کنند.
من شخصا با چنین شیوه هایی موافق نیستم وآن را بیراهه می دانم. ولی نمی توانم به آنها این انگ را بزنم که آنها به چنین حرفهایی باور داشته اند و یا دارند بلکه آن را تنها و تنها یک شیوه و سیاست غلط می دانم و معتقدم که چه سازمانهای سیاسی و چه روشنفکران از هر رقمی که باشند، فرقی هم نمی کند مارکسیست یا کمونیست باشند یا نباشند، باید حقایق را به مردم بگویند و روشنگری کنند.
من مقاله کار اکثریت شماره 134 را خواندم. نویسنده مقاله خود را با این جمله شروع می کند:

<روز چمعه... حسین بن علی امام سوم شیعیان...> یعنی اینکه در مورد امام سوم شیعیان صحبت می کند و نه در مورد مثلا مولای خودشان. بنابراین این اکثریتی ها با تمام اشکالاتی که داشته اند، نه علی و نه حسین را مولای خود نمی دانند.
در ادامه مقاله، نویسنده مساله امام حسین را به مسائل طبقاتی می کشاند و چنگ او را به تضاد بن اشراف و فقرا نسبت می دهد. یعنی می خواهد با زبان روضه خوانی آخوندی، ایده مارکسیتی خودشان را به توده های مردم عامی الغا کند.
همانطوری که نوشتم من این شیوه را قبول ندارم و معتقدم که روشنفکر و حزب و سازمان سیاسی باید صریح باشد و روشن حرف بزند و نه در لفافه، آنهم از نوع آخوندی آن.
می توان در این مورد انواع و اقسام مارک های سیاسی از قبیل اپورتونیست و فرصت طلب و... را به آنها زد ولی نمی توان مانند شما به آنها این انگ را زد که <علی را مولای خودش می دان>د و حسین را شهید بزرگ خلقهای خاورمیانه می نام>د!
من نشریه "راه مردم" را پیدا نکردم ولی اگر منظورتان <نامه مردم> شماره 198 بوده است، من به آن مراجعه کردم و چنین چیزی که شما نوشته اید پیدا نکردم تا آن را بخوانم.
اگر لطف کنید و آدرس دقیق بدهید، ممنون خواهم شد.