Skip to main content

بابک عزیز

بابک عزیز
Anonymous

بابک عزیز
نقد و انتقاد خوب است اما نقد شما بسیار بسیار ضعیف است. اندیشه مارکس و دیگر سوسیالیستها شامل شاخه های فلسفی، اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و حقوقی میباشند که اعتبار جهانی آنها بر کسی پوشیده نیست. در کشورهای صعنتی و مدرن جهان هیچ رشته تحصیلی نیست که بخشی از اندیشه های سوسیالیستی تدریس نشود. آموزش تئوریهای مارکس عموما در جهت نفی و نقد آن نیست.و هیچ استادی از شکست مارکس سخن نمی گوید.
کسی که در خود قدرت و توان نقد اندیشه های سوسیالیستها را می بیند باید آگاهی عمیقی به این اندیشه ها داشته باشد و حداقل دو کتاب اقتصادی و فلسفی یا سوسیالیستی مارکس را خوانده باشد. شما سابقا نه سوسیالیست بودید و نه


انصافا آثار مارکس را مطالعه کردید. شهامت و قاطعیت شما در وارد شدن به این مبحث آن هم با با اندک اطلاعات در مورد مارکسیسم قابل ستایش است چون حتی مغزها و پروفسورهای بزرگی که به مارکس و اندیشه های او تسلط کامل دارند وقتی به نقد مارکسییسم اقدام میکنند هیچ وقت کارشان را "نقد علمی مارکسیسم" یا دلایل علمی شکست مارکسیسم" نمی گذارند.
در جهان سرمایه داری هزاران نفر مارکس و تنوریهای سوسیالیستی را نقد کرده اند و به مارکس لعنت فرستاده اند. از ایدئولوکهای بورژوازی اروپا و امریکا هم بگذریم مگر کم کس در ایران اسلامی مارکس را نقد کردند بطوریکه همیشه بخشی از کتابفروشیهای ایران پر از کتابهای ضد مارکسیستی بوده است. من کتابهای زیادی در نقد مارکس خواندم اما نقد شما در برابر آنها آنقدر ضعیف است که مرا بسیار ناراحت کرد. ناراحت نه از اینکه شما برای شکست اندیشه های مارکس دلایل به اصطلاح علمی آوردید بلکه از این ناراحت شدم که روشنفکران آذربایجان چرا اینقدر کم سواد هستند و از سطح دانش و علم کمتری برخوردار هستند؟ دوست داشتم شما با اتکا به علم بیشتر و آگاهی بیشتر در صفحه تلویزیون ظاهر می شدید و بطور همه جانبه به نقد و شکست مارکسیسم می پرداختید.
بحث شما از زاویه دیگری مرا ناراحت کرد. شما درد و رنج آذربایجانیها و ایرانیها را در سیستم سرمایه داری ایران دیده اید. شما گرانی، بیکاری صدها میلیون انسان در جهان کاپیتالیستی، صد میلیون کودک کار و گرسنه، بردگی زنان، فحشا، اعتیاد، جنگهای سرمایه داری و هزاران بدبختی را شاهد هستید و بلاخره در چنین وضعیتی شما بعنوان مهاجر وارد اروپای کاپیتالیستی شدید و در کشوری زندگی میکنید که رفاه و دمکراسی بورژوایی بیش از دیگر کشورهای سرمایه داری است. ولی در این کشورمدرن کاپیتالیستی یک عمر بعنوان کارگر مهاجر و ارزان کارگری کردید، استثمار شدید و روز خوش ندیده اید. شما رنج، ستم و استثمار کاپیتالیستی را بیش از ما کمونیستها با گوشت و پوست خودتان احساس کردید. اکنون .برای من ناراحت کننده است که کارگری ستمدیده و از خود بیگانه شده (بقول خودتان مانقورت شده) به دفاع از دشمن طبقاتی خودش، استثمارگران و کاپیتالیستها می پردازد.
مارکس در زمینه های مختلف کار کرد و کاپیتالیسم را نقد کرد و تمام عظمت او در این است ولی شما هم مارکس را نقد میکنید و آلترناتیو شما سیستم کاپیتالیستی است که در آن بخش خصوصی با بخش دولتی توازون و تعادل داشته باشد تا عدالت اجتماعی بهتر شود.این چیزی است که جمهوری اسلامی هم کرده است.
در پایان شما خط بطلان به مبحث خودتان می کشید و میگوئید جریانات راست اوضاع را خراب کردند و اخیرا در سوئد به چپها رای دادم. اگر چپها، سوسیالیستها و سوسیال دمکراتها که همگی از مارکسیسم سرچشمه گرفتند و بقول تان شکست خوردند چرا شما به شکست خوردگان رای دادید. بلاخره در بحث تلویزیونی شما معلوم نشد که کمونیسم مرده است یا هنوز هم شبح کمونیسم درآسمان اروپا و جهان سرمایه داری در گشت و گذار است.
موفق باشید