با پوزش ادامه از درازای فاکت
بهنام چنگائی
با پوزش ادامه از درازای فاکت و ادامه واکاوی فوکویاما:
نویسنده کتاب میافزاید بانکهای بزرگ میدانستند که اگر به مشکل برخورند، کمک دولتی را در پشت سر دارند. در سپتامبر ۲۰۰۸ بانک «برادران لمان» ورشکست شد و به دنبال آن، سیستم پرداختی جهانی فروپاشید و بزرگترین رکود اقتصادی آمریکا صورت گرفت.
فوکویاما در اینجا نقد خود را به سیستم بانکی و دولت آمریکا وارد میکند: به رغم خطری که از طرف بانکهای عمده محسوس بود، بانکها متمرکزتر از سال ۲۰۰۸ شدند.
او دو دلیل برای این مقطع بیان میکند: ۱) بانکها مدعی بودند که مقررات جدید بر قدرت وامدهی جدید تاثیر منفی میگذارد و رشد اقتصادی را ضعیف میکند. به نظر نویسنده چنین دلایلی برای نهادهای غیرمالی قابل کاربرد است. ۲) بانکها خیلی ثروتمند و با نفوذ هستند و میتوانند گروهی از لابیگریها را استخدام کنند تا در جهت منافعشان کار کنند. این لابیگریها، مقرراتی که درست به قلب نهادهای مالی بزرگ میزنند، را محدود و مسدود میکنند.
چند کتاب از فرانسیس فوکویاما به فارسی
پایان نظم، سرمایه اجتماعی و حفظ آن؛: ترجمه غلامعباس توسلی، جامعه ایرانیان، ۱۳۷۹
آینده فراانسانی ما، پیامدهای انقلاب بیوتکنولوژی: ترجمه ترانه قطب، طرح نو، ۱۳۹۰
پایان تاریخ و انسان واپسین: ترجمه عباس عربی و زهره عربی، سخنکده، ۱۳۹۲
آینده پساانسانی ما: ترجمه حبیبلله فقیهینژاد، مقدمه حسین سلیمی، روزنامه ایران، ۱۳۸۴
آمریکا بر سرتقاطع، دموکراسی، قدرت و میراث جریان نومحافظهکاری در آمریکا: ترجمه مجتبی امیری وحیدی، نشر نی، ۱۳۸۶
به این ترتیب، فوکویاما ناکارمدی دولتی نهادینه شده را بر اساس عدم تطابق با نهادها یا شکلگیری نهادهای جدید توصیف میکند. به طور مثال می پرسد چرا کشوری مثل ایالات متحده که نهادهایی قوی و قدیمی دارد، می تواند دچار زوال سیاسی شود؟ فوکویاما در پاسخ میگوید: «نهادهای دولتی که قرار است در خدمت اهداف عمومی باشند به تسخیر منافع خصوصی قدرتمند درآمدهاند و آرام آرام عرف و قوانین را هم متصلب می کنند.»
سه مولفه نظم سیاسی
فوکویاما معتقد است «رشد سیاسی از برخی وجوه شبیه تکامل بیولوژیکی است». به نظر او همانطور که در تکامل بیولوژیکی دو اصل وجود دارد، یعنی تنوع و گزینش، در نظم سیاسی هم به همین ترتیب وجود دارد.
نهادها، در نتیجه رقابت و تعامل با محیط پیرامونی، یا بقا پیدا می کنند و یا از ادامه حرکت باز میمانند. مانند آنچه در طبیعت رخ میدهد، نهادها وقتی ناکارآمد و ناتوان از انطباقپذیری با محیط میشوند، زوال زده می شوند.
همانطور که گفته شد فوکویاما معتقد است که سه جز سازنده نظم سیاسی، دولت، حاکمیت قانون و پاسخگو بودن است. این سه جز در عین حال که مکمل هستند، در تناقض با هم نیز قرار دارند.
دولتها برای اینکه کارآمد باشند باید از طریق قانون عمل کنند. دولتها قدرت را انباشت و از آن استفاده میکنند اما همین دولتها زمانی موثر و کارآمد هستند که قدرت را به طور مشروع و مقبول اعمال کنند. وقتی دولتی به مسئولیتپذیری یا پاسخگویی تن نمیدهد، زمینه خشونت، اعتراض و در نهایت انقلاب مهیا میشود.
به این ترتیب، فوکویاما تلاش دارد شان دهد که این سه جز باید همسو باشند و در نهایت نتیجه میگیرد «یک دموکراسی خوب آن است که بین این مولفهها توازن برقرار کند.»
فوکویاما در اینجا نقد خود را به سیستم بانکی و دولت آمریکا وارد میکند: به رغم خطری که از طرف بانکهای عمده محسوس بود، بانکها متمرکزتر از سال ۲۰۰۸ شدند.
او دو دلیل برای این مقطع بیان میکند: ۱) بانکها مدعی بودند که مقررات جدید بر قدرت وامدهی جدید تاثیر منفی میگذارد و رشد اقتصادی را ضعیف میکند. به نظر نویسنده چنین دلایلی برای نهادهای غیرمالی قابل کاربرد است. ۲) بانکها خیلی ثروتمند و با نفوذ هستند و میتوانند گروهی از لابیگریها را استخدام کنند تا در جهت منافعشان کار کنند. این لابیگریها، مقرراتی که درست به قلب نهادهای مالی بزرگ میزنند، را محدود و مسدود میکنند.
چند کتاب از فرانسیس فوکویاما به فارسی
پایان نظم، سرمایه اجتماعی و حفظ آن؛: ترجمه غلامعباس توسلی، جامعه ایرانیان، ۱۳۷۹
آینده فراانسانی ما، پیامدهای انقلاب بیوتکنولوژی: ترجمه ترانه قطب، طرح نو، ۱۳۹۰
پایان تاریخ و انسان واپسین: ترجمه عباس عربی و زهره عربی، سخنکده، ۱۳۹۲
آینده پساانسانی ما: ترجمه حبیبلله فقیهینژاد، مقدمه حسین سلیمی، روزنامه ایران، ۱۳۸۴
آمریکا بر سرتقاطع، دموکراسی، قدرت و میراث جریان نومحافظهکاری در آمریکا: ترجمه مجتبی امیری وحیدی، نشر نی، ۱۳۸۶
به این ترتیب، فوکویاما ناکارمدی دولتی نهادینه شده را بر اساس عدم تطابق با نهادها یا شکلگیری نهادهای جدید توصیف میکند. به طور مثال می پرسد چرا کشوری مثل ایالات متحده که نهادهایی قوی و قدیمی دارد، می تواند دچار زوال سیاسی شود؟ فوکویاما در پاسخ میگوید: «نهادهای دولتی که قرار است در خدمت اهداف عمومی باشند به تسخیر منافع خصوصی قدرتمند درآمدهاند و آرام آرام عرف و قوانین را هم متصلب می کنند.»
سه مولفه نظم سیاسی
فوکویاما معتقد است «رشد سیاسی از برخی وجوه شبیه تکامل بیولوژیکی است». به نظر او همانطور که در تکامل بیولوژیکی دو اصل وجود دارد، یعنی تنوع و گزینش، در نظم سیاسی هم به همین ترتیب وجود دارد.
نهادها، در نتیجه رقابت و تعامل با محیط پیرامونی، یا بقا پیدا می کنند و یا از ادامه حرکت باز میمانند. مانند آنچه در طبیعت رخ میدهد، نهادها وقتی ناکارآمد و ناتوان از انطباقپذیری با محیط میشوند، زوال زده می شوند.
همانطور که گفته شد فوکویاما معتقد است که سه جز سازنده نظم سیاسی، دولت، حاکمیت قانون و پاسخگو بودن است. این سه جز در عین حال که مکمل هستند، در تناقض با هم نیز قرار دارند.
دولتها برای اینکه کارآمد باشند باید از طریق قانون عمل کنند. دولتها قدرت را انباشت و از آن استفاده میکنند اما همین دولتها زمانی موثر و کارآمد هستند که قدرت را به طور مشروع و مقبول اعمال کنند. وقتی دولتی به مسئولیتپذیری یا پاسخگویی تن نمیدهد، زمینه خشونت، اعتراض و در نهایت انقلاب مهیا میشود.
به این ترتیب، فوکویاما تلاش دارد شان دهد که این سه جز باید همسو باشند و در نهایت نتیجه میگیرد «یک دموکراسی خوب آن است که بین این مولفهها توازن برقرار کند.»