Skip to main content

رازی گرامی با سلامی دوباره و

رازی گرامی با سلامی دوباره و
Anonymous

رازی گرامی با سلامی دوباره و تشکر از پاسختان.
1- نوشته اید که <انتقاد فقط متوجه حزب توده و اکثریت نیست.> من هم انتقاد را فقط به عملکرد این دو جریان محدود نمی کنم و فکر می کنم که باید برای نقد و بررسی گذشته، باید همه جریانات سیاسی را در دایره نقد قرار داد ولی می بینیم که عملا اینطور نیست. تا به حال چند جا شاهد بوده اید که در رابطه با نقد گذشته عملکرد سازمانهایی مانند فدائیان اقلیت و راه کارگر و پیکار و... را مورد انتقاد قرار دهند؟ منتقدین ما طوری عمل می کنند که انگار چنین جریاناتی اصلا وجود خارجی نداشتند و یا اینکه تمام عملکرد آنها 100% درست بوده است و این فقط حزب توده و اکثریت بوده است که مقصر بوده اند.
در این میان نقش جریانات سلطنت طلب مانند <آرا (ارتش آزادیبخش ایران)> هم در ایجاد خشونت در جامعه اصلا دیده نمی شود.
امیدوارم روزی برسد که این انتقادات دامن همه نیروهایی را که در

این مدت فعال بودند، بگیرد. البته منظور من از انتقاد، کوبیدن این جریانات و به صلابه کشیدن آنها نیست بلکه منظور من نقد و بررسی است.
2- در مورد انحلال یک حزب و تغییر نام آن، به نظر من باید باز هم وضعیت جامعه مان را در نظر گرفت.
در آلمان حزب اس.ا.د. نامش را به پ.د.اس تغییر داد و الان در عرصه سیاسی با نام چپها شناخته می شود. کسی هم کاری ندارد که گذشته اش چه بوده است و فقط به ایدئولوژی و برنامه آن حزب برخورد می شود. ولی در ایران ما چه برخوردی با این تغییر نام خواهد شد؟
شما حزب دمکراتیک مردم ایران را مثال آورده اید. آقای بابک امیر خسروی از رهبران درجه اول این جریان بوده است. نگاهی بکنید به برخوردهایی که حتی امروز در انتقاد از آقای امیرخسروی می شود. حتی امروز هم با او به عنوان یک <توده ای> برخورد می شود. هنوز او را به دلیل توده ای بودن می کوبند. اگر چه ایشان حزب توده را از بیخ و بن زیر سوال برده است! این واقعیت جامعه ماست. آنهم نه فقط بخش عوام آن بلکه وضعیت <روشنفکران> و <سیاسیونش>. آیا در این جامعه تغییر نام و بریدن از گذشته می تواند کارساز باشد؟
همین چند روز پیش کنفرانس وحدت میان 3 سازمان (سازمان اکثریت، اتحاد فدائیان، برگزار شد و گویا سال آینده می خواهند کنگره وحدتشان را برگزار کنند و حزب واحدی با نامی جدید بوجود آورند. من از خودم می پرسم که برخورد با این <حزب جدید> چطور خواهد بود؟ آیا به دنبال این اسم جدید نخواهند نوشت <اکثریتی های سابق> یا <اکثریتی های جلد عوض کرده> و یا...؟
حزب اس.ا.د. به هنگام تغییر نام، گذشته اش را به صلابه نکشید ولی آیا از روشنفکران ما از سازمان اکثریت نخواهد خواست که برای چندمین بار خودش را به صلابه بکشد و دار بزند؟ در همینجا متذکر شوم که تصور می کنم برای جامعه ایرانی بطور عام اصلا این مسائل مطرح نیست ولی روشنفکران ما در این عرصه فرسنگها از <عوام> عقبترند!
من هم مانند شما معتقدم که <نه تنها چپ، بلکه کلیت جامعه روشنفکری ایران احتیاج به یک خانه تکانی اساسی دارد>.
پاینده باشید