Skip to main content

سلام به دوستان و رفقای

سلام به دوستان و رفقای
بهنام چنگائی

سلام به دوستان و رفقای خواننده ی پانویس ها؛

بگذارید با صمیمیت و صراحت همین جا اقرار کنم که من سخنان نویسنده را پیرامون نقد وی از مارکسیسم نشنیده و نقد و پانویس پیشین من تنها بر اساس پانویس های آقای آزاد و دیگر دوستان هم خوان و هم فکر ایشان بود که نوشته شده است. اما در فرصتی که دست داد من موفق به شنیدن آن شدم و لزوما قدری بیشتر به رد نگاه ذهنی موجود در آن خواهم پرداخت.

در آغاز، همانطور که در پانویس پیشین گفتم معمولا من وارد گفت و شنود های کوتاه و این چنینی ناقص، به ویژه در مباحث سنگین و شگرفی همچون مارکسیسم نمی شوم. چرا که می توانم مواضع سیاسی ام را در قالب یک و یا چند مقاله انتشار دهم. اما چرا وارد دیالوگ شدم؟ زیرا دوستانی در آن میان دریغا بودند که با سبک خاصی که چندان مطلوب کار جستجوگرانه و روزنامه نگاری نیست؛ به جای بحث و بررسی مارکسیسم، سوسیالیزم و نقد دیدگاه های کمونیست ها،

آنها، تنها به برخورد شخصی پرداخته بودند.
از دوستان و رفقای خواننده و نویسنده پانویس ها درخواست دارم که در صورت تمایل به چند نقد و نکته پایه ای مارکسیسم که من پیرامون گفته های آقای آزاد آورده بودم توجه کنند تا پی به دنباله بحث برده شود.
آقای آزاد می گوید:
الوین تافلر و فرانسیس فوکویاما خیلی متفاوت از هم فکر می کنند و الوین تافلر به پایان تاریخ اعتقاد ندارد بنابراین بررسی نقطه نظرات فرانسیس فوکویاما وربط دادن آن به گفتار من نوعی وصله دوزی ناشیانه هست.
البته ایشان حق دارند چنان بگویند. اما، سر و دم طرح های، دیدگاه ها و دسیسه های نئولیبرالیسم علیه طبقات زیر ستم سرمایه اینجا کاملا آشکار است.
زیرا بسیاری دیگر و از جمله همین فوکویاما و تافلر، آنها و این دو از زاویا و سمت های متفاوتی به انکار وجود طبقات و لاجرم اقتصاد سیاسی و در نتیجه رد آنتاگونیسم که مایه ی پیدایش تحول و مادر دگرگونی هاست، پرداخته اند؛ که حاصل آن نیز جز رد ستم طبقات و تبعیت کورکورانه ی بردگی از نیروی صاحب ابزار چیز دیگری نیست؛ و فایده ای هم به سود نیروی سازنده ی هستی فردا با هر نامی ندارد.
توجه کنید که آقای آزاد از زبان تافلر چه می گویند:
هوشمند شدن ابزار تولید وابستگی به سرمایه و نیروی کار را کاهش می دهد آقای الوین تافلر در کتاب بسوی تمدن جدید چنین می نویسد «تهدیدی که از ناحیه دانایی متوجه قدرت مالی است بمراتب بلند مدت تر و بزرگتر از تشکلهای نیروی کار یا احزاب سیاسی ضد سرمایه داری است زیرا انقلاب اطلاعاتی نیاز به سرمایه در ازای هر واحد کالا در یک اقتصاد سرمایه داری را کاهش می دهد و هیچ چیزی از این انقلابی تر نیست» بطور کلی به نظر دانشمندان آینده نگر انقلاب دیجیتالی، منابع جدید انرژی و دستآوردهای علم بیولوژی باعث تغییر ماهیت جوامع می شود
آیا شما می دانید که آقای آزاد از زبان تافلر به ما چه می خواهد بگوید؟
دقت کنید: هوشمند شدن ابزار تولید وابستگی به سرمایه و نیروی کار را کاهش می دهد!
راستش من در تعجب از درک مفاهیم شناخته شده سرمایه و نیروی کار از دید ایشان هستم. گوئی سرمایه صاحب ابزار کار نیست؛ و نیروی کار (یدی و فکری) هم فروشنده کار نبوده و نمی باشد و نخواهد بود. همچنین، پدیده های متناقض و متضاد کار و سرمایه هم بیرون از زمان و مکان فعلی، یعنی در همین زمین مصیبت زده ی روابط ساختار بهره کشی نیستند. این برخورد ذهنی با موجودیت و اصالت عمل انسان در رابطه با رشد دادن ابزار تولید در سرمایه داری کنونی جدا فرارومانتیک است.
ایشان می گویند:
ما با نظم نوینی بنام «جامعه اطلاعات» روبرو هستیم البته این به معنا نیست که بطور خودکار در جامعه عدالت اجتماعی استقرار می یابد بدیهی است برای استقرار عدالت اجتماعی باید نیروهای عدالت خواه مبارزه کنند
پرسش: آیا ایشان درک روشنی از نیروی های عدالت خواه دارد؟ اگر دارد، نام آن نیروها چیست؟
آیا ایشان ها و تافلرها تعریفی برای جوامع زیر سلطه سرمایه داشته و یا شناختی از روانشاسی تبعیض و قهر اجتماع بهره دهنده و خود بی بهره مانده دارند؟

آخر مگر می شود این همه از واقعیات تلخ موجود زندگی نیروی عملا کنونی کار بیگانه بود و به اراده گرائی فوق اتوپیسم که اتمی به درد گرسنگان و بیکاران و بی پناهانِ میلیاردی نمی خورد، به جهان ولنتاریسم افلاطونی پرتاب شد؟ من دلیل این نابینائی ها، تناقض گوئی ها و بدفهمی های را با همه ی احترام نمی دانم. اما این را خوب می دانم که اگر همین ابزار(دیجیتالی) به بالاترین سقف ممکن هم برسد، ولی سودی به جانب ذخیره زمان برای زندگی بهتر نوع انسان نداشته باشد، آن پیشرفت ها بی هوده و عملا نیز همچنان به ضرر کسانی ست که جز فروش کار خود بهره ی ای از زندگی ندارند و پذیرش این تعارض برای انسان بیدار، نوعدوست، برابری خواه و آزاده یک توهین است.