گر چه اقرار به آن مشکل است
peerooz
گر چه اقرار به آن مشکل است ولی گاهی آدم باید حق را به جانب طرف " بد " بدهد. ماجرای عاشورا موضوع تازه ای نیست. مولانای سنی هفتصد سال پیش, از این واقعه چنین یاد میکند:
روز عاشورا همه اهل حلب - باب انطاکیه اندر تا به شب
گرد آید مرد و زن جمعی عظیم - ماتم آن خاندان دارد مقیم
ناله و نوحه کنند اندر بکا - شیعه عاشورا برای کربلا.........
یک غریبی شاعری از ره رسید - روز عاشورا و آن افغان شنید.......
پرس پرسان میشد اندر افتقاد - چیست این غم, بر که این ماتم فتاد
این رئیس زفت باشد که بمرد - این چنین مجمع نباشد کار خرد
نام او و القاب او شرحم دهید -که غریبم من شما اهل دهید....
آن یکی گفتش که هی دیوانهای - تو نهای شیعه عدو خانهای
روز عاشورا نمیدانی که هست - ماتم جانی که از قرنی بهست....
گفت آری لیک کو دور یزید - کی بدست این غم چه دیر اینجا رسید
چشم کوران آن خسارت را بدید - گوش کران آن حکایت را شنید
خفته بودستید تا اکنون شما - که کنون جامه دریدیت از عزا....
پس عزا بر خود کنید ای خفتگان - زانک بد مرگیست این خواب گران
روح سلطانی ز زندانی بجست - جامه چه درانیم و چون خاییم دست.......
و بقیه ماجرا از دفتر ششم مثنوی.
و این همان مولاناست که در داستان خاتون و کدو شرم و حیا را کنار میگذارد.
بر کسی پوشیده نیست که وارثان استثمار, بر آتش اختلافات مذهبی و قومی و زبانی خاور میانه میدمند که سود بیشتر ببرند در حالی که قرنهاست اختلافات کاتولیک - پروتستان خود را کنار گذارده اند. و اکنون دکتر داروساز و فرماندار سابق سنندج با چنین لحنی بر این آتش افروزی دامن میزند. جز ابلهی این اقدام را چه باید نامید؟
خفته بودستید تا اکنون شما - که کنون جامه دریدیت از عزا....
پس عزا بر خود کنید ای خفتگان - زانک بد مرگیست این خواب گران
روح سلطانی ز زندانی بجست - جامه چه درانیم و چون خاییم دست.......
و بقیه ماجرا از دفتر ششم مثنوی.
و این همان مولاناست که در داستان خاتون و کدو شرم و حیا را کنار میگذارد.
بر کسی پوشیده نیست که وارثان استثمار, بر آتش اختلافات مذهبی و قومی و زبانی خاور میانه میدمند که سود بیشتر ببرند در حالی که قرنهاست اختلافات کاتولیک - پروتستان خود را کنار گذارده اند. و اکنون دکتر داروساز و فرماندار سابق سنندج با چنین لحنی بر این آتش افروزی دامن میزند. جز ابلهی این اقدام را چه باید نامید؟