Skip to main content

جناب قنبری گرامی،

جناب قنبری گرامی،
Anonymous

جناب قنبری گرامی،
بسیار ممنون از توضیحی که دادین. به عنوان شخصی که سالها در ترکیه زندگی کرده است، میتوانم اقرار کنم که دوستان نقش ترکیه در این قضایا را آنگونه که باید جدی نمیگیرند. من با آقای احمدزاده صد در صد موافقم که سرنخ نودونه در صد شعارها و حرکتهای افراطی در آذربایجان ما در دست عوامل رژیم است. بدنه حرکت در اختیار رژیم نیست، ولی سرنخها دست اوست. با این حساب، ترکیه چه نقشی میتواند در این میان داشته باشد؟ ترکیه میخواهد سرنخها و یا دستکم بخشی از سرنخها در دست او باشد. چرا؟ بخاطر آنکه میخواهد از حرکت آذربایجان به عنوان یک ابزار فشار در معاملات و معادلاتش با ایران، بویژه در رابطه با مسئله خلق کرد در ترکیه، استفاده کند. یعنی آذربایجان را به عنوان یک ابزار و بازیچه و ماشه میخواهد، نه اینکه دلش به حال ماها سوخته باشد. برای رسیدن به این هدف

احتیاج به عناصر خودفروخته ای از میان آذربایجانیها دارد تا جاده را برایش هموار کنند. و همینجاست که مسئله شیعه بودن و سنی بودن مطرح میشود. این مسئله ریشه تاریخی دارد در بین دولتمردان عثمانی و ترکیه کنونی. آنها شیعه ها را به آن صورت مورد اعتماد نمیدانند. در نتیجه، در وهله اول به سراغ جوانان اهل سنت آذربایجانی میروند و دم آنان را میبینند. البته که این بدان معنا نیست که همه جوانان سنی تن به این خفت بدهند. ولی یکی-دو نفری هستند که این ماموریت را پذیرفته اند و زیر بهانه هایی مثل دفاع از زندانیان سیاسی و غیره به درون اجتماعات آذربایجانی رخنه کرده اند و بطور شبانه روز به خرابکاری مشغولند.