Skip to main content

مرز بین "توهم" و "اعتقاد"

مرز بین "توهم" و "اعتقاد"
Anonymous

مرز بین "توهم" و "اعتقاد" چیست؟ در تعداد معتقدین (یا متوهمین) ولی متوهم را می شود به آسایشگاه روانی فرستاد و معتقد را نه! توهمی بنام شوینیسم فارس هم درست به همین دلیل تبدیل به اعتقاد شده است و عامی عارف هم نمی شناسد. چرا از توهم حرف می زنم، کسی که آرزوی استقلال آذربایجان را در سر می پرورد باید نشان بدهد که فارسها بالفطره راسیست و شوینست و ... هستند. پس وقتی دیگر هیچ بهانه ای پیدا نمی کند که از فارسها هیولا بسازد و در آتش نفرت قومی بدمد، دست بدامان امام زمان می شود و می خواهد از حقوق او دفاع کند! لازم به تذکر است که این آقای امام زمان را کسی به ایران دعوت نکرده است و ایشان به ضرب شمشیر به کشور ما آمدند تا ما را ارشاد کنند و براه راست هدایت، پس انتظار آموزش زبان فارسی (که تقریبا همه مردم ایران آنرا می فهمند و هزار سال قبل از رضاشاه شوینیست راسیست امپریالیست زبان دیوانی این مملکت بوده است)،

انتظار نابجایی نیست، زیرا زبان عربی را حداکثر یک تا دو میلیون از شهروندان ایرانی می فهمند. نتیجه منطقی اینکه ایشان اگر می خواهد مرا به بهشت ببرد، لطفا به زبانی که من هم بفهمم، و اگر نمی خواهد این زبان الکن را یاد بگیرد، تشریفش را ببرد آنجایی که مردم زبان او را می فهمند و آنها را به بهشت ببرد. ولی توهمی بنام شوینیسم فارس وقتی با پارانویا ترکیب شود، آنوقت نتیجه‌اش می شود دفاعیه هویت‌طلب سوسیالیست از امام زمان مسلمان و بقول احمد شاملو «طوفان خنده‌ها ...»