Skip to main content

اتحاد افراد و گروهها در

اتحاد افراد و گروهها در
محسن کردی

اتحاد افراد و گروهها در مکانهایی مانند سوریه و عراق و افغانستان که گروهها عملا در صحنه حضور دارند و درگیر هستند میتواند قابل توجه باشد. اتحاد و یا همکاری بدون اتحاد هم میتوانست مابین گروههای سیاسی مطرح سالهای 57 تا 60 هم در ایران معنی پیدا کند. دلیلش خیلی ساده هزاران هوادار در صحنه آنها بود. امروز از آن گروهها بجز ایدئولوژی و یک نگرش باقی نمانده و نیروهای جوانی به آنها نپیوسته اند. در چنین شرایطی و در شرایط تبعید آنچه تعیین کننده است «هژمونی» است تا ایدئولوژی یا حتا درست بودن راه. امروز دقیقا همان شرایطی برقرار است که خمینی سال 57 در آن قرار داشت. این ایدئولوژی و راه درست تر او نبود که تعیین کننده بود بلکه هژمونی و سپس تعداد هوادارانش در صحنه بود که تعیین کننده بود. او نه نیاز به متحد داشت و نه ادامه..

و نه نیاز به ارائه بهترین راهکارها و ایدئولوژی ها. امروز تمامی نهادها و گروههایی که در صحنه حضور دارند راه و نگاه شان بسیار پیشرفته تر و قابل قبول تر از همه گروههای درگیر در سالهای 56 و 57 است. یک نگاه به جامعه جوان ایران و علایق آنها و حسرتی که برای دوران قبل از انقلاب در فیلمها و تصاویر اینترنتی از خود نشان میدهند بخوبی گویاست که «آنزمان که زمانش فرا برسد» چه کسی مطرح است و چه کسی از هژمونی لازم برای رهبری حرکتها به سوی ایرانی آزاد برخوردار است. از دیگران بجز تماشا بر نمی آید. و بهترین کنش این است که آنها نیز در کنار آن رهبر حضور داشته باشند و نظرات خودشان را در چگونگی طی راه و نوع هدف در کمیته های رهبری بگنجانند. در پاسخ به من هم مخالفان خواهشا رجز خوانی را با استدلال یکی نگیرند. دلیل بیاورید که چرا سخن من نادرست است. اینها که اوردم تنها با این فرض استوار است که چشمها از داخل ایران به یک رهبری گروهی در خارج دوخته شود. اما نظر شخص من بر این است که این احتمال بسیار بسیار کم است. به احتمال قوی در شرایط تعیین کننده مردم و روشنفکران و نیز اصلاح طلبان حکومتی در یک اتحاد به یک گذار آرام و بدون صدمه از جمهوری اسلامی به «نظامی بهتر» دست خواهند زد که در آن شرایط به اوضاع قبل از انقلاب باز خواهد گشت... این که حکومت چه خواهد شد و چگونه شکل خواهد گرفت و قدرت را چه اندیشه ای در دست خواهد گرفت.. باید دید.