Skip to main content

همه ی ما میدانیم که آچار یکی

همه ی ما میدانیم که آچار یکی
Anonymous

همه ی ما میدانیم که آچار یکی از ابزارهای عادی مکانیکی است. اما این بشر ابزارساز آچار را تا روبات ها و کامپیوترها و برنامه های مختلف رایانهای ترقی داده است. اکنون اداره و کارخانه ای نیست که در آن رایانه وجود نداشته باشد. تمامی محاسبات اقتصادی و علمی و تمامی مقالات منتشره در سراسرجهان بصورت دیجیتالی در حافظه های مجازی کامپیوتر جاگذاری میشوند. از این حافظه کسی در آنسوی آنگولا همانگونه استفاده میکند که در نیویورک. هر روز این مقالات و اطلاعات بیشتر و بیشتر میشوند.

جالبی رایانه ها در این است که سلیقه ها را هم تقسیم میکند. هر کس پی تحقیق یا سلیقه ی خودش گوگول را میراند. من اسم اینکار را گوگل گردی میگذارم. انبوهی از مردم روزانه فراخور خواست، سلیقه، نیاز، پژوهش و حتی خریدوفروش خویش به اینترنت سر می زنند. گوگل گردی نه تنها تفریح است بلکه غنی از اطلاعات هم هست.

آدمی که تا دیروز از کتاب و مجله خسته بود و یا قدرت خرید اینهمه مجله و روزنامه را نداشت امروزه روز نه تنها احتیاجی بدانها ندارد بلکه خبر را با سرعت نور گوش میدهد. تظاهرات با پخش زنده ی اوکراین را همزمان با تظاهر کننده می بیند. شهر خودش را با گوگلگردی پیدا میکند. حتی گاهی عکس شهرشان را در همان روز می بیند. از تحولات اقتصادی و اجتماعی و علمی در همان دم خبردار میشود. با مادر و همسر و پدر و فرزندانش میتواند اسکایپ کند و با پخش زنده در حین عذا خوردن تماشایشان کرده، گپ بزند. سئوال اینست که آیا هزار کارگر میتوانست یک چنین امکانی را با چکش و آچار در خدمت شما بگذارد؟ جواب در آستین بسیاری از پارینه اندیشان اینست که بلی! همه ی اینها را کارگران ساخته اند. بایستی گفت کارگری که اینها را ساخته دیگر کارگر کلاسیک دوران مارکس ولنین نیست. اینها تکنسین ها و مهندسینی هستند که دستکم به ابزاری مسلح هستند که با ماشینی هوشمند مانند کامپیوتر کار میکنند. یعنی حتی قالب ریز هم مجهز به تکنولژی ماشینی است. خود قالب ریز یک نوع برنامه ریز هم هست. اکنون دارد چاپکرهای سه بعدی بسرعت تکنیک را غنی تر میکنند و جای قلب گیر ها را می گیرند.
کوچکترین مثالی که میتوان زد اینکه آچار سابق رشد کرده و آچار ساز را به گور برده است. این موضوع به یک فیلم هالیوودی شبیه است ولی همین هست که هست. روند رشد کامپیوتری به همه جای اجتماع جهانی ما کشیده شده است.
اکنون اگر یکی را از تلفن همراهش و یا انترنت اش دور کنی مجرم هستی! چرا که وی را از اطلاعاتی که مورد نیاز مادی یا معنوی اش است محروم کرده ای. این محرومیت با زندانی کردن طرف مجرم هیچ فرقی نمیکند. زندانی مگر کیست؟ کسی ست که از اجتماع دور میشود . اکنون اجتماع دیگر اجتماع یک ده و یا یک شهر نیست. اجتماع، اجتماعی جهانی است.
برای یک فردی که در سوئد نشسته گرسنگان آفریقا همآنقدر مهم هستند که پولداران روسیه! حتی نژادپرستان سوئدی هم هرگز نمیگویند که نژاد دیگر را بکشید! چرا که تمدن و تکنولژی جهانی هم نه اینرا میخواهد و نه قبول دارد. برای جهان کنونی کشتن و اعدام کردن مضحکه است. زیرا این برخورد ها به زمانی برمیگردد که تمامی راه حلها مکانیکی بودند. جهان دیجیتالی جهانی مجازی است که واقعیت را متغیر میکند. جهانی که سوسیالیسم را میخواست و آنرا از طبقه ی کارگر طلب میکرد، دیگر مرده است. آن اینترناسیونالیسم به یک اینترناسیونالیسم دیجیتالی که در آن روح انسانها با هم همکاری میکنند و اطلاعات خود را مشترکا داخل فیس بوک میریزند تبدیل شده است. دیگر استادکار شگرد خود را از زیردست خود نمیتواند پنهان کند. بلکه زیردست کافیست یوتیوب گیرش بیآید تا ده برابر استادکارش از تکنیک و شگردهای مدرن آن کار سر در بیآورد.
از نظر رشد افکار و اندشه انترناسیونالیسم بیست سال است که در جهان گسترده شده است. روبات ها و برنامه ریزی های دیجیتالی خیلی وقت است که جای کارگران سراسر جهان را گرفته است و کسی برای اتحاد جهت برقراری سوسیالیسم دیگر وجود ندارد. آنهائی هم که باقی مانده اند در سرزمین هائی زندگی میکنند که سوسیالیسم در آنها به ابزار سرکوب تبدیل میشوند تا ابزار برابری. چرا که اگر چیزی برای تقسیم وجود نداشته باشد مردم خودشان را با هم تقسیم میکنند. بخودی خود طبقه ی حاکم یا قشر حاکم طبقات و اقشار زیر دست را له و لورده میکند. درست مانند استالین پس از جنگ جانی اول و یا پول پوت و غیره.
دنباله ..........