عین جمله بهنود این است: «هویدا بیشتر یک روشنفکر فرانسوی بود، خیرخواه و در عین حال نسبت به بخش عظیمی از جامعه بیخبر، هویدا فرانسه فکر میکرد. اما خاتمی روشنفکر ایرانی است. به دلیل اینکه اصولا روشنفکر ایرانی بدون فرهنگ شیعی معنی نداره، چون وقتی معنی پیدا بکنه، اونوقت همون چیزی میشه که ازش تو تفهیم روشنفکر غرب زده، الگوهای غربی، اینا را میگیم» حالا عده ای از جمله آقای توکلی راه افتاده اند و می گویند منظورش این نبوده. من نمی فهمم چرا درک هر چیزی که به اسلام مربوط می شود، همیشه محتاج "مفسیر" است. یعنی باید در ورای کلمات مفهوم دیگری را درک کرد. همچنین من نمیفهمم از جمله «اصولا روشنفکر ایرانی بدون فرهنگ شیعی معنی نداره» چه معنی دیگری میتوان استخراج کرد، که آقای توکلی آرزو می کند «كاش دوستان مصاحبه بهنود را به دقت گوش مي دادند و سپس إظهار نظر مي نمودند» و من هم می گویم ایشان که ظاهرا
عین جمله بهنود این است:
عین جمله بهنود این است:
Anonymous
بدقت گوش داده اند، لطف کنند و برای ما بی دقتان این جمله اخیر را معنی کنند. مشکل ما ایرانیان کماکان بتپرستی است، مسلمان شیعه حق را با علی می سنجد و نه علی را با حق، و نامسلمان سکولار مارکسیست سابق هم حق را با بهنود می سنجد و نه بهنود را با حق. اولی مرادش را امیرالمومنین می داند، و دومی امیرالخبرنگاران. بهر حال از کوزه همان برون تراود که در اوست و این وضعیت کشور ما و اپوزیسیون آن است.