Skip to main content

آقای کرمی، اگر مبنا را بر این

آقای کرمی، اگر مبنا را بر این
Anonymous

آقای کرمی، اگر مبنا را بر این قرار بدهیم که <مرز بین روشنگری مستند و توهین را فقط افرادی درک میکنند و می پذیرند، که با این فرهنگ آشنایی داشته باشند و آنرا مبنای قضاوت و مبدأ حرکت متعهد خود در این عرصه قرار داده باشد> بنابراین باید به عرضتان برسانم که شما نمی توانید در زمره کسانی باشید که مرز بین روشنگر مستند و توهین را می دانند زیرا که شما خود جزو کسانی هستید که توهین به دیگران جزوی از فرهنگ شماست.
من به عنوان <رهگذری> که تقریبا 80 درصد مطالب این سایت را می خوانم، مانند دیگران این حق را دارم و شایسته است که نظرم را بنویسم.
اصولا کسی که مبنای نوشته هاو قضاوتهایش <تبار> انسانها باشد، از هرچه علم و مدرنیت و روشنگری است به دور است و شما هم جزو کسانی هستید که مبنایتان <تبار> انسانهاست. و این خودش توهین به بشریت است.
من همانطور که در کامنت قبلی نوشته ام با آقای صوفی زاده موافق نیستم ولی

به هر حال ایشان هم نظراتی دارند و نمی توان جلو ایشان را گرفت و به بهانه اینکه به ناصر پورپیرار استناد می کند، خفه اش کرد.
البته در مورد استناد به منابع شما هم دست کمی از ایشان ندارید. اگر مستند آقای صوفی زاده ناصر پورپیرار است که نوشته هایش ارزش علمی ندارند، شما هم می روید و نویسندگان ضد ترک و ضد خارجی آلمانی را پیدا می کنید و نظریات آنها را می کنید وحی منزل و به عنوان <نظریات علمی> مطرح می کنید.
از من پرسیده اید که <شما در مورد این شخص اززاویهء فرهنگی و روابط اجتماعی و کاراکتر فردی و شناخت ایشان چه قضاوتی میتواند بکنید، تا چه اندازه میشود بر روی چنین افرادی سرمایه گذاری کرد، اصلأ جای ایشان در حورزهء تحقیقی و پژوهشی است و یا در طبقات دیگر اجتماعی!.>
اگر بخواهید قضاوت مرا بدانید، قضاوتم را در مورد خودتان هم سوال کنید! به شما خواهم گفت آقای کرمی، شما که فرق بین زبان و خط و الفبا را نمی دانید، شما که ادعا می کنید زبان فارسی خط و الفبا دارد و زبان ترکی ندارد! جایتان در حوزه تحقیقی و پژوهشی نیست و در طبقات دیگر اجتماعی است.
من معتقدم که عملکرد ضد ایرانی گروهی هویت خواه و استقلال طلب، به موقعیت حق طلبی ایرانیان غیر فارسی زبان لطمات شدیدی زده است ولی این دلیل نمی شود که شما پیشنهاد کنید که مردم <ترک تبار> را در اردبیل جمع کنند. مطابق کنوانسیون های بین المللی این خواست در مقوله ژنوساید جای می گیرد.
این هم که نوشته اید <آن کسی که ایران را برای مردم تُرک به جهنم تبدیل خواهد کرد، خود این مردم هستند و نه کس دیگر، که روند درهمین راستا در حرکت هست...> باید به عرضتان برسانم که به نظر من مردم ایران از آن اندازه مدنیت و تمدن برخوردارند که برای کسی <جهنم> درست نکنند. این آرزوی شما که مردم ایران برای <ترک تباران> میهنمان <جهنم> درست کنند، در مقوله آرزوها و خواسته هایی نژادستیزانه و حتی فاشیستی جای می گیرد!