Skip to main content

آقای کرمی، شما به من ایراد می

آقای کرمی، شما به من ایراد می
Anonymous

آقای کرمی، شما به من ایراد می گیرید که از این شاخه به آن شاخه می پرم. خود شما در این کامنت مختصرتان چندین مورد مختلف را مطرح کرده اید. یعنی اگر من از یک شاخ به شاخه دیگری پریده ام، شما به تمامی شاخه های یک درخت تنومند پریده اید.
- در مورد من نوشته اید: <یکی از شاخصه های تا کنون شما این است که در جایگاه یک ارگان و یا به عنوان فردی وکیل و وزیر و نماینده ای مسئولیّت دار که پشتوانه ای گرم هم دارد، برای دیگران پروانهء کسب پژوهشگری، و یا زبان شناسی صادر میکند و یا نمیکند...>
اولا که من از زبان خودم و از قول خودم حرف می زنم و وکیل و وصی کسی نیستم و پشتم هم به هیچ جایی گرم نیست. ولی شما در کامنتی که به تاریخ شنبه 29 نوامبر 2014 ساعت 19:39 در همین صفحه نوشته اید، هم وکیل همه ایرانیان هستید، هم وکیل جبهه ملی، هم وکیل آقای دکتر مهرآسا و هم وکیل ملت کرد!!!

- نوشته اید که من < برای دیگران پروانهء کسب پژوهشگری، و یا زبان شناسی صادر> می کنم. این حرف را شما می زنید؟ شمایی که برای آقای پورپیرار (که من قبولش ندارم) حکم عدم صلاحیت پژوهش تاریخی صادر می کنید و آقای صوفی زاده را (که باز با نظریاتشان توافقی ندارم) از <حوزه پژوهشی تحقیقی> بیرون می اندازید؟
- شما به من ایراد می گیرید که بحث زبان شناسی را مطرح کرده و بحث را از دور خارج کرده ام و این را نشانه عدم صداقت من در برخورد اجتماعی و نداشتن برهان و دلیل و کمبود دانستنیهای عمومی دانسته اید. خوب، این قضاوت شماست و هوشیاری بیش از اندازه و علم و دانش شما در همه عرصه های علم و دانش و روانشناسی و... را می رساند!!! که بدون داشتن شناختی از من و تنها با این کامنت فهمیده اید که من صادق نیستم، کمبود دانستنیهای عمومی دارم و...
- شما نگفته اید کسی نباید پیرو پورپیرار باشد ولی هر کسی را که حرفی از پورپیرار زده، بیسواد و پان ترک و... خطاب کرده و به دهها صفت ناروا مزین فرموده اید و حتی آنها را از حوزه پژوهشی و تحقیقی اخراج کرده اید!
- نوشته اید که انتقاد شما این بوده و هست که برخورد با نظریات این فرد نباید سانسور شود. ایکاش می دانستم که شما در آن کامنت چه نوشته اید که سانسور شده است ولی از این که بگذریم، شما در این انتقاد خود از زمین و زمان گفته اید و موارد متعددی را مطرح کرده اید. آخر کجای این صرفا انتقاد است؟
- شما مرا به خیانت متهم کرده اید چون مطلبی در مورد < زبان شفاهی و غیر الفبایی و غیر خطی زبان تُرکی> ننوشته ام. اولا زبان ترکی برعکس تصور شما زبانی شفاهی و غیرالفبایی و غیرخطی نیست، بلکه زبانی است مانند همه زبانهای زنده دنیا که هم توشتاری است، هم الفبا دارد و هم خط.
ثانیا آیا شما نمی دانید که هر کسی کاری دارد و به کاری مشغول است؟ یکی مقاله می نویسد، یکی کتاب می نویسد و یکی هم نوشته های آنها را به نقد می کشد. نمی توان به یک منتقد گفت که چرا کتاب نمی نویسد و اگر کتاب نمی نویسد پس خیانتکار است. کار من هم کامنت نویسی است و نه کتاب و مقاله نویسی.
- شما می گویید که زبان ترکی زبانی شفاهی است و غیرنوشتاری و غیرالفبایی. که در طول تاریخ الفبای مخصوص بخود را نداشته است و از الفبای زبان عربی و فارسی و.... استفاده کرده است.
آیا واقعا شما می دانید که چه نوشته اید؟
هر زبانی، حتی زبانهای قبیله های آمازون هم آواهای مخصوص بخود را دارند. ممکن است که یک زبان نوشتاری نباشد، که در اینصورت نشانه های نوشتاری و خط هم ندارد.
در مورد خط واقعیت این است که در دنیای به این بزرگی و اینهمه زبان مرده و زنده، بیشتر از چند خط و نشانه های نوشتاری وجود ندارد. همین زبان فارسی خودمان را در نظر بگیرید. زبان فارسی خط مخصوص به خودش را ندارد و خط فعلی را به عاریت گرفته و به خط خودش تبدیل کرده است. زبان انگلیسی را با این همه رواج آن در سرتاسر کره زمین در نظر بگیرید که از نشانه های نوشتاری لاتین استفاده می کند. زبان اسپانیایی و فرانسه و آلمانی و سوئدی و.. را در نظر بگیرید که همه از نشانه های نوشتاری لاتین استفاده می کنند. حالا سوال این است که چرا زبان ترکی حق ندارد از نشانه های نوشتاری عربی (و نه فارسی) و یا لاتین یا سیریلیک و یا... استفاده کند؟ آیا اینجا هم باید به زبان ترکی تبیعیض شود؟ در ضمن، خط هیچ ربطی به اینکه زبانی اتصالی است یا التصاقی است، ندارد. ادعای شما درست مانند این است که بگویید، سرخپوستان حق ندارند از حروف لاتین استفاده کنند و یا زبان فارسی حق ندارد از حروف چینی استفاده کند. این گویندگان به هر زبان هستند که انتخاب می کنند، با چه حروف و نشانه های نوشتاری، نوشته های خودشان را بنویسند.
هر زبانی کم و کاستیها و نقاط قوت خود را دارد. هیچ زبانی کامل و بی ایراد نیست.
بقیه در کامنت بعد