Skip to main content

جناب مفتش، الحق که مفتش خوبی

جناب مفتش، الحق که مفتش خوبی
مرحوم مسؤل سابق کامنتهای ایران گلوبال

جناب مفتش، الحق که مفتش خوبی هستید شما. من خیلی خوشحالم که به من کفن دزد سابق اینقدر لطف دارید. امیدوارم که کامنت نویسان دیگر هم قدر مرا بدانند و مرتب از این کامنتهای خوب بنویسند تا مسؤلین سایت حالشان جا بیاید که مرا به دیار ابد فرستادند.
ولی باید به خدمتتان عرض نمایم که در زمان حیات شخص شخیص بنده اینکه وضعیت کامنتها داشت یواش یواش رو به بهبودی می رفت و از کلیه امراض مرسومه رهایی می یافت، به دلیل دیکتاتوری این شخص شخیص نبود بلکه دقیقا بر عکس، به دلیل دمکرات بودن این شخص شخیص عالیمقام بود. حالا بپرسید چرا؟ پرسیدید؟ پس جوابش را بشنوید:
من خیلی دمکرات بودم و دمکرات هستم و دمکرات خواهم بود. به حکم شخص شخیص دمکراسی این نیست که همه آزاد باشند که هر چی دلشان خواست بنویسند و بگویند و فریاد بکشند. به حکم این جناب (یعنی من) دمکراسی آن است که اگر کسی خواست به دیگری اهانتی بکند و یا اتهامی بزند یا

بخواهد دعوا راه بیندازد و چاقوکشی کند و... زیپ دهنش بسته شود و چاقو از دستش گرفته گردد.
جناب مفتش، اینکه می گویید قوانین سایت عوض نشده ولی قوانین دیگری عمل می کند، باید بفرمایم که خلاف به عرضتان رسانده اند. من خودم شاهد بودم که این رئیس رؤسای سایت با هم جمع شدند و علیه من کودتا کردند و تصمیم گرفتند که اگر کسی در کامنتی بی ربط بنویسد و کامنت به جای نوشتن در مورد مقاله مربوطه، به صحرای کربلا بزند، آن را به <صفحه شما> منتقل کنند. در زمان حیات این شخص شخیص مسؤل سابق کامنتها، از آنجایی که من خیلی دمکرات بودم، بدون اطلاع این رئیس رؤسا، قانونی را از مجلس خودم گذرانده بودم که هر کسی بی ربط به موضوع می نوشت، دکمه آشغالدونی را می زدم و زحمات چندین دقیقه ای کامنت نویس محترم را به هدر می دادم تا با من از این شوخی ها نکند.
دمکراسی بی حد این جناب با کسی از این شوخی ها نمی کرد. علتش هم کاملا روشن است. تجربیات این جناب عالیمقام نشان می داد که وقتی کامنتها آنچنانی را نقطه چین کرده و یا به صفحه شما منتقل می فرمودم، کامنت نویس نه چندان محترم باز هم کلمات آنچنانی را می نوشت و می دانست که این جناب شخیص عالیمقام در هیبت کارگر ایشان، نقطه چین می فرمایم و هی می نوشت و من هم زحمت می کشیدم و باز هم می نوش و باز...
به همین دلیل من از این شوخی ها نمی کردم. کامنت بی ربط، دارای اتهام و توهین و... مستقیما به آشغالدونی. چقدر راحت می شدم و نفس راحت می کشید. آخیششششش.
حالا وضع عوض شده.
رئیس رؤسا از بس خوشحال بودند، یادشان رفت و یا من نخوانده ام که قانونی را که بعد از کودتا علیه این شخص شخیص وضع کردند، به اطلاع عموم برسانند. فقط دارند عمل می کنند. هی نقطه چین می کنند و هی به <صفحه شما> می فرستند و باز هم این بازی ادامه دارد.
جناب مفتش، باز هم از این کامنتهای خوب خوب بنویسید و تبلیغ کنید که دیگران هم بنویسند تا این رئیس رؤسا هم قدر مرا بدانند و به حقوق مردگانیم اضافه کنند تا ورثه این شخص شخیص عالی مقام ملقب به سانسورچی سایت در کمال راحت و آسایش آن را خرج بفرمایند.
در ضمن باور کنید که در این جا یعنی در جهنم به ما خیلی خوش می گذرد و اصلا نمی خواهم که به بهشت تشریف ببرم. من در جهنم محمد که هستم، از آتش خبری نیست تا ما را بسوزانند چون در بخش ایرانیان هستم و در این بخش اگر هیزم و نفت مهیا باشد، کبریت نیست. اگر کبریت باشد هیزم و نفت نیست. در جهنم زرتشت هم که هستیم (این جهنم خیلی سرد است)، یواشکی از هیزم و نفت و کبریت جهنم محمد کش می رویم حال می کنیم. جای شما خالی