Skip to main content

بهنام جان

بهنام جان
آ. ائلیار

بهنام جان
ممنون از طرح این مسایل مبرم در حیطه ی « کار و نان و آزادی».
خودتان نوشتید که وضع ما «بد» است. باید جدی بود. و درد را درمان کرد که
-ضرورت دارد چپ متحد شود.
-درائتلاف شرکت کند.
-کار جدی و مشکل گشا انجام دهد.
درست است. اینها اشاراتی ست به زخمهای ما.

ولی متاسفانه مای عقب مانده از عهده ی این کارها بر نمیاییم. این لباس که اشاره کرده اید به تن ما خیلی- خیلی گشاد است. ما این استعداد و شخصیت و تربیت و برازندگی را نداریم. آجر ما خشت خام است و نه پخته. ما کوره ندیده ایم که به آجر قرمز تبدیل شویم.

به زبان سیاسی ما مردمان اهل تشکلهای بزرگ و سطح عالی نیستیم. چون جامعه ما یک جامعه جهان سومی ست. در این جوامع معمولاً سطح سازماندهی ها از سطح گروه ها بالاتر نمیرود.
زیرا« ذهنها و تجارب» در این حد است. برای بالاتر رفتن نیاز هست که جامعه در سطح بالایی از مرحله پیشرفت اجتماعی باشد- که متأسفانه نیست.

گروه گرا هستیم و تنها در وضعیت انقلابی اتحاد عملی عمومی ایجاد میکنیم. مدت کوتاه. وقتی امواج فروکش کرد دوباره سکتتاریم را پیش میگیریم. همین و نه بیشتر. تاریخ ما در سده ی اخیر سند این خصوصیات است.

این است که سرنوشت سیاسی مای -چپ و میانه و راست- غم انگیر است و همیشه اسیر حوادث و هدایت خارجی.
بدون اینکه متوجه شویم.

اما نباید ناامید شد. راه درست را گفته ایم و باز هم خواهیم گفت. شاید روزی قابل درک شود.
منهم به این مسایل پرداخته ام-عبور از حکومت اسلامی ایران چگونه ممکن است؟-
http://www.iranglobal.info/node/39826