Skip to main content

ادامه کامنت قبلی (بخش دوم)

ادامه کامنت قبلی (بخش دوم)
Anonymous

ادامه کامنت قبلی (بخش دوم)...
در بخش <دلایل اقتصادی مطالبه استقلال آذربایجان> انتظار می رود که دلایل اقتصادی با آمار و ارقام و به طور مستند نشان داده شوند.
آل بایراق می نویسد که: <در گذشته آذربایجان یکی از عمده ترین مرکز تجاری بود ولی در دوران سلطنت پهلوی کم کم اهمیت خود را از دست داد و مرکز تجاری به تهران منتقل شد و صنایع ستگین مختلف از قبیل نساجی، ذوب آهن و غیره را در استانهای مرکزی تهران و اصفهان مستقر ساختند و بتدریج مرکز ایران را به قلب تولید صنایع سنگین تبدیل کردند.>
ولی نشان نمی دهد که در این میان چه چیزی نصیب دیگر مناطق این <ملت فارس> مانند شیراز و کرمان و سمنان و خراسان و... شد. و نشان نمی دهد که کردستان و سیستان و بلوجستان و لرستان و گیلان و مازنداران و... چه وضعیتی پیدا کرده اند.

در ادامه می نویسد که: <دولت با افزایش مالیاتها سرمایه گزاران را از سرمایه گذاری در آذربایجان منصرف و مجبور به فرار ساخته است.> و با این نوشته چنین القا می کند که مالیاتها فقط در آذربایجان افزایش یافته و برای <فارسها> افزایش نیافته است!
و ادامه می دهد که: <دولتهای اسلامی و فارس صنایع مادر و شرکتهای اقتصادی مهم را انحصاری و دولتی نمودند و بطور سیستماتیک مانع سرمایه گذاری های کلان، خرد و سرمایه گذاریهای خصوصی در آذربایجان شده اند. > و فراموش می کند که یکی از اصول دولتهای کمونیستی هم همین دولتی و انحصاری کردن است و از طرف دیگر نمی گوید که این دولتی و انحصاری کردن که سیاستی عمومی است و همه کشور را شامل می شود، چه رابطه ای با آذربایجان دارد.
آقای آل بایراق ادامه می دهد که: <جمهوری اسلامی ایران بیش از 80 درصد اقتصاد ایران را در کنترل و مالکیت سپاه پاسداران، وزارت خانه ها و دیگر ارگانهای جمهوری اسلامی در آورده است. دولت اسلامی همه سرمایه ها بویژه سرمایه های مالی، نفتی، صنایع نظامی، صنایع تولیدی، پتروشیمی، بانکی، تجارت داخلی، تجارت داخلی را در انحصار خود درآورده اند> و نشان نمی دهد که این مسئله چه رابطه ای با <ملت فارس> دارد و <فارسها> از این مسئله چه سودی می برند و چه چیزی به جیب بقال فارس می رود؟
آنجایی هم که پای آمار پیش می آید، آدرس مشخصی داده نمی شود. مثلا خواننده باید صدها هزار صفحه <اداره آمار اقتصادی و مدیریت کل آمارهای اقتصادی بانک مرکزی> را بخواند و آماری را که آقای آل بایراق داده پیدا کند و بخواند. و یا شماره های یک ماه (تیر ماه) نوروز را مطالعه کند تا آن چیزی را که ایشان می گوید پیدا کند. و یا باید تمام سمینارهایی را که در شهر تبریز با شرکت استاندار آذربایجان شرقی در سال 1371 تشکیل شده را بگردد و پیدا کند تا به آن چیزی که ایشان می گویند برسد! یعنی برو دنبال نخود سیاه! به این می گویند مقاله مستند!
توجه داشته باشید که تقریبا تمامی مستندات ایشان راه به ناکجا آباد می برد.
وقتی بخش اقتصادی به پایان می رسد، می بینم که تمامی مشکلات را بدون آمار و ارقام مستند ارائه داده است ولی هیچ دلیل اقتصادی که آذربایجان بتواند با استناد به آن بعنوان یک کشور مستقل پیشرفت کند، ارائه نشده است. آقای آل بایراق به ما نمی گوید که چطور می خواهد اقتصاد آذربایجان را شکوفا کند، چطور می خواهد بیکاری را از بین ببرد، پول برای سرمایه گذاری در یک کشور مستقل را از کجا خواهد آورد؟ چطور می خواهد با توسل به قدرت اقتصادی و امکانات اقتصادی، دریاچه اورمیه را زنده کند. معضل آب را چطور می خواهد حل کند. به ما نشان نمی دهد که آذربایجان کدام معادن و ثروتهای زیرزمینی را دارد که بتواند روی پای خودش بایستد (البته در جایی دیگر و نامربوط حرفهایی در این مورد می زند). برای او این مسائل اصلا اهمیت ندارد. برای او فقط استقلال جذاب است، نه خوشبختی و رفاه مردم آذربایجان.
ادامه در کامنت بعدی...