Skip to main content

و اما در مورد این ماجرا

و اما در مورد این ماجرا
کیانوش توکلی

و اما در مورد این ماجرا. [مرتضی پاشایی] این ماجرا بسیار ساده است. آقای دکتر [قانعی راد] به نکته خوبی اشاره کردند [دکتر قانعی راد در سخنرانی خود گفت در پیش از انقلاب مردم تنها برای سه نفر تشییع جنازه باشکوهی برگزار کردند: برای یک خواننده زن، آیت الله بروجردی و غلامرضا تختی] آن کسی که اولین تشییع جنازه بزرگ برایش انجام شد مالِ زنی بود به اسم مهوش. مهوش به شیوه دوستانی که میگویند باختین باختین، میامد ماتحتش را می کرد به طرف مردم می گفت این ماتحت کجه؟

مردم در یک دیالوگ خیلی باختینی میگفتند کی میگه کجه؟ اونم میگفت مادرشوهر، مردم هم میگفتن با تو لجه. اتفاقاً خیلی باختینی بود، با ملاک های فعلی مهوش تن خیلی گروتسکی داشت،[...] چاق و فلان و از این حرفا. باختین را نکشانید به چیزهای عجیب و غریب، باختین همین خانم مهوش بود. بعد از کودتای سال 1332 لات ها برای مهوش یک تشییع جنازه مفصل گرفتند، بعد کسانی که در آن فرهنگ مورد اتهام قرار گرفتند سوسول ها بودند، یعنی کیا؟ همین پاپ خوان ها. در ابتدای انقلاب همین پاپ خوان ها مورد اتهام قرار گرفتند و گفتند اینها سوسول هستند. چه اتفاقی افتاد؟ لات و سوسول دست به دست هم دادند یعنی پاپ خوان و ورزشکار که چه بکنند؟ که سیاست واقعی را در این مملکت داغون کنند. و دولت یا حاکمیت نه تنها با این مسئله مشکلی ندارد بلکه تشویق می کند، استفاده می کند. در ستادهای تبلیغاتی شون میاره، سخنگوی شان می کند، مقام به آنها می دهد، کار به آنها می دهد، در تلویزیون برایشان تبلیغ می کند و حاصل همین می شود. حاصل همین می شود که در مرگ یک خواننده ای که فالش میخواند، در پایین ترین سطح موسیقی جهان قرار دارد، پاپ هم درجات دارد. موقعی که می میرد به عنوان یک قهرمان از وی استقبال می کنند و تلویزیون می رود پای این ماجرا که تبلیغ بکند. این ماجرا کاملا دولتی و ملّتی بود.
بعد از وقایع سال 88 دولت یا حاکمیت از مردم می ترسید و مردم هم از حاکمیت می ترسیدند. مکانیسمی وجود دارد به اسم «اینهمان شدن با متجاوز»، اتفاقی که افتاد این است که دولت از طریق این مکانیسم می خواهد با مردمی که سیاست زدوده هستند یکی بشود، مردم هم همین حالت را دارند، مردم هم می ترسند و می خواهند با دولت متجاوزی که گمان می کنند متجاوز است یکی بشوند. مردم می آیند در جلسات آقای روحانی یک سوالی را که به نظرشان سیاسی است از ایشان می پرسند، ایشان یک جواب بسیار تکراری به این سوال می دهد. من دیگه کاری ندارم که تکرار یکی از شگردهای فاشیسم است، من نمی گویم ایشان فاشیست است و افراد برایش دست میزنند. انگار یک ریچوال [آیین/ مناسک] هست که مجبورند، محکومند انجام بدهند. یک جوری مثل هر آدم کامپالسوری [اجباری / قهری] این سوال را بپرسند و اون این را بگوید و دست بزنند، هیچ محتوایی ندارد، هیچ منعی ندارد، هیچ تقاضایی ندارد. این ماجرا [اشاره با دست به تصویر مراسم یادبود مرتضی پاشایی] هم همان است.
مردم اینقدر به فلاکت افتادند در زمانی که می گویند موسیقی را تدریس نکنید که تکست موسیقی مردم می شود این [اشاره با دست به تصویر مراسم تشییع مرتضی پاشایی]. بر مبنای همین مکانیسم؛ دولت و ملّت یکی شدند و برای این آقا [مرتضی پاشایی] این کار را کردند و افراد دارند می سوزند. نه مقاومتی در برابر دولت انجام گرفته و نه دولت در برابر ملّت چیزی کرده. دو تا آدمی که از هم می ترسند دست به دست هم دادند و این مضحکه را بار آوردند، و این افتضاح را بار آوردند [اشاره با دست به تصویر مراسم تشییع مرتضی پاشایی]. من نشستم اینجا گوش کردم سکوت کردم، نمیخواستم حرف بزنم ولی دیدم کار دارد به جاهای[باریک میکشه]، میلیون ها فیلسوف و از این حرف ها کشیده می شود بدون اینکه از این واقعه صحبتی بشود.
هُنر از نظر من یا حقیقت را می گوید یا دروغ. کسی هم که هنرمند را تحلیل می کند باید بگوید این آدم یا دروغ می گوید یا حقیقت. این آدم [اشاره به تصویر مرتضی پاشایی] دروغ می گوید. این آدم شعرش مبتذل است. دولت اعتدال تمام قصدش این است که مسائل سیاسی را کنار بزند، مسائل حقیقی سیاسی با توسل اتفاقاً به مسائل شبه سیاسی مطرح نشود، از اقتصاد که مسئله ای به شدّت سیاسی است استفاده کند تا اتفاقا سیاست را کنار بگذارد. از خواننده پاپ و راک استفاده می کند تا مسئله سیاست را کنار بگذارد.[...]