هخامنشیان فئودالیسم را به اوج رسانده بودند، قابل ذکر است که بعد از حلقه کشاورزی که گیاه, میوه جات, سیلو و انباشت غله نوبت "پاستور" رسید. این یعنی شناخت حیوانات در طبیعت از حیوانات اهلی گرفته تا وحشی اهمّیت اولویت پیدا کرده بود. در این راستا همزمان زندگی انسانها هم متأثّر از محیط زندگی و روانشناختیه استفاده از حیوانات اهلی مثل گاو یا ترس از حیوانات وحشی روایتها منصوب بدان در هستی انسان به زبان علمی معروف است به انیمیزم.
هخامنشیان زمانی فئودالیسم را با حلقه انیمیزم به سقف رسانده بودند که سیر نزول در آفریقا، شاخ آفریقا خصوصاً حواشی بزرگترین کویر جهان سنت برده داری داشتن که همین در آسیا بلاخص هند وجهه یه دیگری داشت. هند به لحاظ روحانی و مذهب فرهنگ جلو تر بوده است روی این حساب بندگی با خداین هندو در زندگی روحانی شبهه قاره هند مرسوم بوده است.
لازم به ذکر است که "حکم و قدرت" در محیط هستی سامیان نزد اقوام دیگر حالا شما بگویید "هند و اورپایی" منفی بوده است. چرا که رضایت بنده از صاحب یا سرور معروف به "گورو" اهمّیت داشته است.
در ایران هم روان شناختیه متون به ما میگوید رضایت بنده از ارباب اهمّیت داشته است.
آن دورهها از زمان را نمیشود با معیارهای امروزی سنجید، مقاله شما نیازمند تفکیک دورانهای تاریخی از زمانِ ما میباشد که این لازمه تنها وظیفه شما نیست بلکه همه دیگران، حال از هر سؤ یا بعدی بخواهند به دورانهای تاریخی و هستی شناسی انسان در محیط دامن بزنند.