Skip to main content

دوستان گرامی، یوزف گوبلز وزیر

دوستان گرامی، یوزف گوبلز وزیر
تبریزی

دوستان گرامی، یوزف گوبلز وزیر تبلیغات آلمان نازی می گفت: دروغ را آن چنان بزرگ بگوئید که همه باور کنند و آن چنان تکرار کنید که خودتان نیز باور کنید! چرا؟ چون یوزف گوبلز ناسیونالیست بود و پنداری دور از خرد به نام ناسیونالیسم بدون دروغ بافی و داستان سازی و تاریخ تراشی درباره یک سرزمین و رویدادهای آن نمی تواند پابرجا باشد! از این روی هنگامی که یک ناسیونالیست می خواهد سخن بگوید باید آماده شنیدن سخن دروغ بود نه سخن راست! و اگر کسی بخواهد درباره تاریخ یک سرزمین پژوهش کند نخستین کاری که باید انجام دهد دور ریختن همه نوشته هائی است که ناسیونالیست ها درباره آن سرزمین نوشته اند چون راستگوئی در میان ناسیونالیست ها جائی ندارد! ********** دوست بزگوار و نازنین ما آقای اسماعیل آل بایراق که یک ناسیونالیست است و خواستار جدائی آذربایجان از ایران است و همه چیز را از فیلتر ناسیونالیستی گذرانده و سپس .....

..... در آن باره ها سخنانی را گفته است در بخشی از این نوشتار این چنین نوشته است: ( ..... ایران به طور غیر قانونی و با توسل به زور و نیروی نظامی آذربایجان جنوبی را اشغال نموده است! ..... ) ، ( ..... این سرزمین تا کنون در زیر نعل اسبان و پوتین سربازان فارس لگدمال شده است! ..... ) ، ( ..... تنها راه رفع ستم ملی استقلال ملی و خروج آذربایجان از اشغال و استعمار ایران است! ..... ) ، ( ..... آذربایجان جنوبی سرزمینی اشغال شده و مستعمره ای بیش نیست! ..... ) و ..... نوشتن سخنانی از این دست از سوی آقای اسماعیل آل بایراق برابر با چیست؟ سخنان آقای اسماعیل آل بایراق برابر با آن است که دو کشور، یکی از آنها ایران با مردمانی فارس زبان و دیگری آذربایجان جنوبی با مردمانی ترک زبان هزاران سال جدا از هم بودند و ناگهان و در بیست و چهار ساعت نیروهای جنگی کشور فارس زبان ایران به کشور ترک زبان آذربایجان جنوبی تاختند و آن را گرفتند و مستعمره کردند! اما آیا در تاریخ ایران و آذربایجان چنین چیزی دیده شده است؟ و آن چه که آقای اسماعیل آل بایراق نوشته است جز تاریخ تراشی نام دیگری نیز دارد؟ آقای اسماعیل آل بایراق در بخشی از پان نامه ای که نوشته است می گوید: ( ..... آذربایجان جنوبی با جمعیت بومی ۲۰ - ۲۵ میلیونی و با مساحتی بیش از صد و چهل هزار کیلومترمربع متشکل از هفت استان آذربایجان شرقی، همدان، زنجان، قزوین، اردبیل و بخش وسیعی از آذربایجان غربی، بخش شمالی استان گیلان و بخشی از استان مرکزی می باشد! ..... ) پس برابر نوشته ایشان کشوری به نام ایران که مردم آن صد در صد فارس هستند در بیست و چهار ساعت ( ..... به طور غیر قانونی و با توسل به زور و نیروی نظامی آذربایجان جنوبی ..... ) که مردم آن صد در صد ترک هستند و مساحت آن در بر گیرنده ( ..... آذربایجان شرقی، همدان، زنجان، قزوین، اردبیل و بخش وسیعی از آذربایجان غربی، بخش شمالی استان گیلان و بخشی از استان مرکزی می باشد .... ) را اشغال کرده و مستعمره کرده و به زور مردم ترک زبان آن را ناچار از به کارگیری زبان فارسی به جای زبان ترکی کرده است! پس در زمان فرمانروائی غزنویان ترک، سلجوقیان ترک، خوارزمشاهیان ترک، ایلخانان مغول، تیموریان ترک، آق قویونلوهای ترک، قره قویونلوهای ترک، صفویان ترک، افشاریان ترک، زندیان لر، قاجاریان ترک آذربایجان بخشی از خاک کدام کشور بوده است و زبان کاربردی مردم آن کدام زبان بوده است که ایشان می گوید: ( ..... تاریخ آذربایجان از بدو اشغال تا کنون همواره با تلاش برای استقلال ملی همراه بوده است! ..... ) کدام تاریخ؟ کدام اشغال؟ کدام تلاش برای استقلال ملی؟ آیا با این داستان پردازی های من در آوردی جز خندیدن دیگران به این داستان ها چیزی به دست خواهد آمد؟ ********** از سوی دیگر در هیچ کدام از نوشتارهای تاریخی و در هیچ نقشه جغرافیائی نه همدان بخشی از آذربایجان به شمار می رود و نه زنجان! نه گیلان بخشی از آذربایجان به شمار می رود و نه قزوین و یا اراک! این که آقای اسماعیل آل بایراق خودکاری را به دست گرفته و با آن بر روی نقشه جغرافیا خط کشی کرده و همدان و زنجان و اراک و قزوین و گیلان را هم بخشی از آذربایجان به شمار آورده است برای سرگرم شدن خوب است اما این خط کشی ها ارزش تاریخی ندارند! تاریخ تراشی های آریاپرستان و پان فارس های زمان رژیم پهلوی و ناسیونالیست های ترک و پیروان پان های رنگارنگ دیگر را اگر دور بریزیم خواهیم دید نخستین کسانی در تاریخ که پس از رسیدن به خاور دریای سیاه درباره سرزمین های پیرامون آن پژوهش کردند و آن سرزمین ها را نام گذاری کردند یونانی ها بودند، یونانی ها سرزمین خاور دریای سیاه را (کاوکاسوس) نامیدند که همان (قفقاز) کنونی و در بر گیرنده جمهوری گرجستان، جمهوری ارمنستان، جمهوری آذربایجان و بخشی از .....