Skip to main content

وقتی نژادپرستی کور خودش را

وقتی نژادپرستی کور خودش را
Anonymous

وقتی نژادپرستی کور خودش را پشت نقاب "مبارزه با تبلیغات ناسیونال- شووینیستی" پنهان کند، نتیجه‌اش می‌شود همین مقاله. تا جایی که می‌دانم خانم ترابی خودش را ترک قشقایی می‌داند و از اینکه چرا به زبان قومی‌اش مسلط نیست، در رنج است: «تازه مادربزرگها و پدر بزرگهای من هم که فارس نبودند. روزی روزگاری قلدری، گردنکشی دیگر از راه رسید و آمد به زور دگنک و سرنیزه فارس فارس‌شان کرد. آنقدر فارس که نوه و نتیجه‌هاشان مدعی شدند که خون آریائی در رگهای قشقائیان هم جریان دارد و پدران و مادران آنها از بد حادثه ترک شدند چون "لابد آن زمان امکانات نبوده است". دریغا که دیگر ریشۀ قشقائی ندارم و از گنجینۀ فرهنگ یگانۀ کوچ نشینی آن تعذیه نمی‌کنم. از زبانهای ملیتهای دیگر اقوام ایران تنها فارسی را که زبان مادری‌ام "کرده شده بود"، می‌شناسم» اصلا گیرم که یلدا یک جشن 100% عربی باشد، آنهاییکه در شعرشان و در مراسم شب چله‌شان

آنرا تا به امروز نگه داشته اند و جاودانه‌اش کرده اند چه کسانی هستند، عربها؟ سومریها؟ کلدانیها؟ یا بابلیها؟ کدامیک از آن ملتهای به زعم ایشان "انیرانی" این مناسبت "انیرانی" را امروز هم جشن می‌گیرند؟ خانم ترابی با یکی کردن همه "سامیها" می‌خواهد بگوید «ای فارس بدبخت، همین یلدایی هم که به آن افتخار می کنی مال عربهاست» و از آنجایی که «در تنگنای قافیه خورشید، خَر شود!» ناگهان سومریها و اکدیها هردو باهم "عرب" می‌شوند، تا قافیه ناجور نویسنده نژادپرست جور دربیاید. و لابد کسی نیست از این محقق دردانه دوران بپرسد که آخر عزیز دل، اگر قرار بود همه سامیها یکی باشند، پس این اعراب و اسرائیلیها در این 70-60 ساله بر سر چی توی مغز هم می‌کوبند، مگر همه‌شان سامی نیستند؟ و از آن گذشته، اصلا مگر مراسمی در منطقه ما می‌شود پیدا کرد که "اصیل" و "خالص" باشد؟ در این دیگ درهم‌جوش خاورمیانه صدها ملت در کنار هم، گاهی باه و گاهی برهم، زندگی کرده‌اند و باهم دادوستد فرهنگی داشته‌اند. نهایت عقبماندگی فکری و ذهنی است که کسی بخواهد در این میان بدنبال "فرهنگ خالص" بگردد و یقه دیگران را بگیرد که این قسمت فرهنگت مال فلانکس و آنیکی قسمتش مال بهمان کس است. اینکار درست به اندازه پیدا کردن "نژاد خالص" ....است.