آقای تبریزی گرامی، مطالبی که شما می نویسید، در بسیاری موارد سطر به سطر آنها قابل بحث هستند. ولی از آنجایی که در این مقاله بحث بر سر تبعیضات و راه حل و رفع این تبعیضات است، من مشخصا در مورد آن بخش از کامنت شما که به این مسئله و نفی این تبعیضات است چند کلمه ای می نویسم.
شما نوشته اید: <در ایران ستمی که از سوی رژیم آخوندی و زرسالاران وابسته به این رژیم به کارگران و دهقانان و رنجبران و مردم دردمند و درمانده و ندار و گرسنه فارس می رود برابر و یکسان با ستمی است که به کسانی که فارس نیستند می رود اما ناسیونالیست ها همواره نشانی نادرست می دهند!>
این حرف شما واقعیت ندارد. واقعیت این است که در ایران استثماری که از کارگران و دهقانان و رنجبران و مردم درمانده و ندار و گرسنه می شود، در مورد همه اعمال می شود و فارسی زبان و ترکی زبان و کردی زبان و... هیچ فرقی با هم ندارند ولی مسئله فقط استثمار اقتصادی که
واقعیت این است که در ایرانف زبان مردمان غیرفارسی زبان، فرهنگ آنها و آداب و رسوم آنها مورد تبعیض شدیدی قرار می گیرد. زبان و فرهنگ این مردم سرکوب می شود و شما به راحتی از کنار آنها می گذرید و آنها را نادیده می گیرید.
من درک نمی کنم که شما که خودتان را سوسیالیست و کمونیست می نامید، چطور می توانید این نیازهای غیرقابل انکار میلیونها انسان و تبعیض بر آنها و سرکوب آنها را هیچ بشمارید!
واقعیت دیگر کشور ایران این است که مناطق مرزی و حاشیه ای که اکثرا جزو مردمان غیرفارسی زبان هستند، علاوه بر سرکوب فرهنگی و زبانی، از نظر امکانات زندگی مانند بیمارستان و مدرسه و... و از نظر پیشرفت اقتصادی و صنعتی مورد ترعیض هستند و حتی ساختن یک کارخانه در آن مناطق به مسئله امنیتی تبدیل شده است.
شما متاسفانه همه این واقعیتها را نادیده می گیرید و آنها را با لحنی تحقیر آمیز مانند زبان عمه ای و خاله ای و... مورد خطاب قرار می دهید.
موضعگیریهایی مانند موضعگیری شما و تبعیضات موجود و نادیده گرفته شدن آنها و حتی توجیه آنهاست که کسانی مانند آقای آل بایراق را به این نتیجه می رسانند که باید مستقل شوند.