ملتهایی که تصمیم میگیرند - پای صندقها- در چهارچوبه ی «ایران فدرال» زندگی کنند زبان ارتباطی را نیز انتخاب میکنند.
ملتی که تصمیم میگیرد «جدا شود» مسئله اش زبان نیست بل «جدایی» ست.
«تئوری جدایی از ایران» بدون طی دوره ی « ایران فدرال» فقط یک خیال است. ایران نه انگلستان است و نه اسکاتلند و نه دیگر جا ها. بعد از طی دوره ی فدرالیسم در ایران اگر حقوق اساسی ملتی توسط حکومت فدرال نقض شد میتواند «خواهان جدایی شود». در پای صندوقها. اگر ملت انتخاب کرد با مسالمت جدا میشود.اکنون و قبل از فدرالیسم، «جدایی خواهان» شانسی ندارند. من موافقم در فضای دموکراتیک جدایی خواهان پیشنهاد جدایی را در پای صندوقها امتحان کنند. اینان 10 در صد هم نمی توانند رأی بیاورند.بهرحال . ما در مورد تأمین حقوق در ایران فدرال صحبت میکنیم نه در مورد جدایی.موضوع جدایی را مورد بحث قرار داده ایم و طرفین
همه میکوشند در چهارچوبه ی ایران «مشکلات» را حل کنند. « طرح جدایی » اینجا خارج از موضوع ست.
اگر فکر میکنید جدایی عملی ست دریک مقاله دلایل عملی بودن فکر خود را لطفاً اثبات کنید و برای درج بفرستید.تا دیگران هم
از دلایل قاطع شما آگاه بشوند. شاید حق با شماست و ما چیزی حالیمان نیست. پس زحمت بکشید در راه اثبات ایده ی خود مقاله بفرستید.