Skip to main content

پیروز گرامی،

پیروز گرامی،
آ. ائلیار

پیروز گرامی،
اجازه بدهید موضوع مهم مطرح شده در مقاله را کمی روشن تر توضیح بدهم تا خواننده دقیق تر منظورم را برداشت کند. توجه نوری علاء و نقادان ایشان و من و شما و دیگران به موضوع نشان میدهد که «تمای» با ارزشی ست و جا دارد بیشتر شکافته شود:
اولاً اصطلاح «روشنفکران رنگارنگ» که نوشتید خوب و درست است. اینان در واقعیت از نظر من «روشنفکر»اند. و نه «روشنگر». چون نمی توانند نقطه ی تاریکی را برای خود و دیگران روشن کنند. روشنگر خیلی کم داریم. که چندان به دیده نمیایند.
بر این اساس با توجه به داخل و خارج ایران -جامعه- میخواهم چنین بخش بندی کنم که:
1- روشنفکران رنگارنگ اپوزیسیون
2- مردم ناراضی از حکومت
3- حکومت و حامیان راضی آن
-روشنفکران و جریانهای سیاسی خاصیت اتحاد ندارند.
-مردم ناراضی از حکومت که اکثریت را تشکیل میدهند « سخت محافظه کار» اند. بخاطر «حفظ زندگی-حرکت منطقی- تجارب تلخ گذشته-

اقتدار سخت حکومت-عدم اپوزیسیون متحد- عدم تکیگاه». اینان به هنگام شکست سد اختناق خود را نشان خواهند داد. خاصیت اتحاد و گرد آمدن دور جریانها را دارند. مانده به اینکه این جریانها چقدر «اهداف تغییر مثبت» را نمایندگی کنند. این راه و روش کلاسیک است.
-اما راه و متد جدید آن است که این مردم به محض وجود فضای تنفس ضروری ست «ارگانهای خود» را پدید آورند. مثلاً انجمن یا شورا و یا کانونهای «زنان-کارگران-دانشجویان-فرهنگییان-جوانان- وکلاء- دهقانان-روستاییان و غیره». یعنی مردم توسط ارگانهای خود ساخته لازم است اداره ی امور خود را بدست گیرند و ارگانهای قدرت حکومت را به هنگام تلاشی تسخیر کنند.
در یک کلام «قدرت به دست ارگانهای مدنی-سیاسی» جدید خود مردم باید باشد-برای تحقق اهداف انقلاب یا تغییر.
در این حالت جریانهای سیاسی مجبورند به دنبال «ارگانهای نوین مردم» حرکت کنند و نه برعکس. من این راه را آلتر ناتیو راه کلاسیک میدانم و بر درستی آن تأکید میکنم. این را در مقالات خود نیز توضیح داده ام.

بنابرین تضاد مردم و حکومت از این راه می تواند در جهت تأمین اهداف تغییر حل شود. جامعه از «کجرویهای جریانهای سیاسی» رهایی می یابد. رهبری حرکت سراسری به دست ارگانهای «سیاسی-مدنی دموکراتیک» میافتد . یعنی مردم متشکل. صاحبان اصلی قدرت.
روشنفکران-جریانهای سیاسی کلاسیک لازم است به دنبال همین ارگانهای نوین حرکت کنند.
در این فضا ضروریست زحمتکشان یدی و فکری سندیکا-شورا-اتحادیه ها ،ستاد ها-سازمانها ی مخصوص خود را تشکیل دهند.