سالهای سال است که در رسانههای ایرانی و در خاطره نویسیهای زندانیان سیاسی در رژیم جمهوری اسلامی، بازار اتهام رواج دارد. در این میان، کسانی، به همکاری با جمهوری اسلامی، تیر خلاصزن بودن، بازجویی از زندانیان، نگهبان بودن و انجام جرمهای دیگر متهم میشوند.
در واقع، اینگونه ادعانامهها، دادگاههایی رسانهای هستد که برای محاکمه متهمین، در رسانهها تشکیل میشوند. اینگونه "دادگاههای رسانهای" با "دادگاه"های جمهوری اسلامی، دو تفاوت اساسی دارند.
اول اینکه "دادگاه"های جمهوری اسلامی پشت درهای بسته تشکیل میشوند و کسی را به آن راه نمیدهند ولی "دادگاههای رسانهای" در باز هستند و هر کسی میتواند در آن به عنوان شاکی، شاهد، وکیل مدافع، دادستان و یا قاضی شرکت کند!
دوم اینکه در "دادگاه"های جمهوری اسلامی، اکثرا، خود متهم حضور دارد ولی در "دادگاههای رسانهای"، اکثرا، خود متهم حضور ندارد و غیابا
در این "محاکمههای رسانهای" نویسنده ادعانامه، هم شاکی است، هم دادستان است و هم قاضی! محل دادگاه را هم، رسانه برایش فراهم کرده است. در این دادگاه، خبری از اصل برائت نیست. متهم، از همان اول و پیش از محاکمه، مجرم است و محکوم! گزینه دیگری وجود ندارد!
در طول این سالیان که بسیاری از ما در خارج از ایران زندگی میکنیم، هنوز یاد نگرفتهایم که شکایت خود را در کوچه و خیابان جار نزنیم و با آبروی دیگران بازی نکنیم، هنوز درنیافتهایم که برای شکایت، مکانی وجود دارد که انسانهایی صلاحیتدار (در رابطه با قوانین)، آنجا را اداره میکنند و برای همین کارها هستند. همه ما از حقوق بشر صحبت میکنیم و فریاد حقوق بشرمان گوش آسمان را کر کرده است، ولی وقتی اتهامی به کسی میزنیم، حق دفاع از خود و برخورداری از محاکمهای عادلانه با حضور وکیل مدافع را برای او قائل نیستیم. اتهام میزنیم، محکوم میکنیم و بعد هم با حق به جانبی تمام میگوییم: باید محاکمه شود!!!
در این میان نقش رسانههایی که این ادعانامهها و احکام محکومیت را منتشر میکنند، کمتر از نویسندگان آن ادعانامهها نیست! رسانههای ایرانی که بسیاری از آنها در غرب منتشر میشوند، خدایی را بنده نیستند! از قوانین مطبوعات در غرب اطلاعی ندارند و یا خیلی ساده، آنها را به هیچ میگیرند.
اگر به اساسنامه یا ضوابط این رسانهها نگاهی بکنیم، در اکثر آنها توهین و اتهام به هر شکلی ممنوع است! ولی گردانندگان این رسانهها، به راحتی تمام، اصول اساسی خود را زیر پا می گذارند و ارزشی برای آن قائل نیستند!
سایت ایرانگلوبال هم یکی از همین رسانههاست!
در تمام مدتی که عضوی از مسؤلین و گردانندگان سایت بودم، یکی از کارهای همیشگیام، اعتراض به انتشار توهینها و اتهامات بود و هر بار، از سوی برخی دوستان، به "مخالفت با آزادی بیان" و تلاش برای "برقراری سانسور" متهم میشدم. بدون توجه به اینکه سانسور زمانی معنی پیدا میکند، که نظرات سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و... مخالفین خود را منتشر نکنیم. در بهترین حالت هم، بهانه عدم امکان کنترل مطرح میشد.
واقعیت این است که در سایت ایرانگلوبال، با تعداد کم همکاران فعال و حجم زیاد مطالب، نه کنترل مقالات و خبرها و منابع آنها ممکن است و نه بررسی منابع آنها و درستی و نادرستی آنها. زمانی هم که پس از انتشار مطلبی توهینآمیز و یا دارای اتهام اعتراض میشد، کار از کار گذشته بود. مطلب به رسانههای دیگر رفته و حذف آن سودی نمیتوانست داشته باشد.
در سایت ایرانگلوبال نویسنده و منتشر کننده مسؤل و پاسخگوست، اصلی که هیچ وقت رعایت نشده و نه نویسنده و نه منتشر کننده، هیچ مسؤلیتی را بر عهده نگرفتهاند و پاسخگو نبودهاند.
راه حلی که من ارائه دادهام و هنوز هم بر آنم، این است که از حجم مطالب کاسته شود و در عوض، بر کنترل آنها تاکید، وبرای آن وقت گذاشته شود. این به معنی "سانسور" نیست بلکه به معنای پاسداری از شأن انسانی کسانی است که مورد اتهام قرار میگیرند و به آنها توهین میشود. متاسفانه ما هنوز یاد نگرفتهایم که حتی جنایتکاران نیز انسانهایی هستند که همان "حقوق بشر" ادعاییمان، شامل آنها هم میشود!