Skip to main content

احمدی زاده ی عزیز، ممنون از

احمدی زاده ی عزیز، ممنون از
آ. ائلیار

احمدی زاده ی عزیز، عزیز جان ممنون از توجه شما. در مورد ترجمه باید بگویم نوشتن و ترجمه ی یک داستان بلند کار بسیار شاقی ست.
ترجمه باید خوب باشد . هم در امانت و هم در زبان ادبی. راستش هر دو کار -نوشتن و برگردان- را یک جا نمی توانم انجام دهم. این است که میکوشم ترجمه کمی مختصر باشد. در زبان ادبی ترجمه هم به خودم زیاد سخت گیری نکنم. این است که توصیه میکنم دوستانی که ترکی میدانند حتما زبان اصلی را مطالعه کنند. در ضمن خیلی چیزها در ترجمه مزه ی اصلی را از دست میدهد. احساس خوب منتقل نمی شود. در هر صورت ترجمه هیچ وقت نمی تواند جای متن اصلی را پر کند. ترجمه در حقیقت برای کسی ست که زبان اصلی را بلد نیست و مجبور است از برگردان استفاده کند.
خود داستان هم حدس میزنم تا بیست قسمت ادامه یابد و شاید هم بیشتر. قسمتهای تا کنونی نیز مختصر تهیه شده است.

امکان دارد بعد از پایان که متن کامل منتشر خواهد شد بعضی قسمتها مقداری تکمیل شوند. و حتما با بازبینی و کمی تصحیحات منتشر خواهد شد. امیدوارم نوشته ی بدرد بخوری از آب در بیاید. در هر حال کم یا زیاد شتابزدگی در کار هست و امید که زیانمند نباشد. از وجود غلط های تایپی هم که کم نیست عذر میخواهم. همه نشانه ی کار زیاد و خستگی ست.

انتقال احساس در جملات به خواننده برایم خیلی مهم است.لازم شد حتی از زبان ترکی هم مایه میگذارم. برای مثال
چاتدادیم مینویسم نه چاتلادیم. با کلمه اول تمام احساس منتقل میشود با کلمه ی دوم که کتابی ست نصف احساس. چون ما با کلمات گفت و گو بیشتر الفت داریم تا با کلمات کتابی. برخلاف باکو. یا هاوا قره لدی می نویسم نه قارالدی. بستگی به جمله دارد که ببینم چه چیزی میخواهم منتقل کنم و تا چه مقدار. لازم شد دستور زبان را هم به هم میزنم. فعل را در جایی که احساس را خوب منتقل میکند میاورم.یا مردم به شکلی که عادت کرده اند میاورم. از واژه های نامأنوس دوری میجویم. دالسی وار را با آردی وار عوض نمیکنم. در این بخش اصطلاح «دالیسی گل هایدی» را نوشتم که ضبط شود. به فارسی میشود « ادامه اش در جریان است تمام شدنی نیست.» یا دنباله اش مدام ادامه دارد. مثل «پایان ندارد» فارسی ست.
اینها را به این خاطر اشاره میکنم که خواننده آشنا با ترکی بداند که چه چیزهایی در متن اصلی هست که در ترجمه نمی تواند وجود داشته باشد...
ایران گلوبال بجای اینکه پیشرفت کند عقب رفت دارد. ما با مشکل زبان هنوز خیلی کار داریم. من نظرم را منتشر کردم و راه را هم نشان دادم. ذهنها تا این حد اند.
بهر صورت باید به زبان خودمان بپردازیم. و تا می توانیم تولیدات خود را عمیق و نیرومند و زیاد کنیم. ما خیلی فقیریم. اینه که باید بیشتر بجنبیم. ساغ اولون.