Skip to main content

فکر میکنم منظور نویسنده

فکر میکنم منظور نویسنده
آ. ائلیار

فکر میکنم منظور نویسنده «چگونگی برخورد سیاسی» با رابطه ی «سمینار و مراسم» است.سمینار زبان با مراسم شعرخوانی و موسیقی. یعنی موضوع «سمینار و مراسم» از دید تشکل سیاسی. و نقد برخورد سیاسی دیگربا این موضوع.
متاسفانه هنوز متن کامل نوشته در دست نیست که معلوم شود چه پیامی دارد.
آنچه از این قسمت پیداست از دید سیاسی «مراسم رژیم ساخته یا زیر چتر رژیم » را قبول ندارد. راه حل اش چیست هنوز معلوم نیست.
از نظر من :
1- سمینار زبان باید جدا از مراسم موسیقی و شعر باشد.
2-مراسم شعر خوانی یا داستان خوانی هم جدا از مراسم موسیقی
3- اما همه ی اینها مکمل یکدیگر اند در «زنده شدن فرهنگ».
5- مراسم فرهنگی در ایران و خارج از ارتباط با رژیم «مطلقاً باید مستقل» باشد. نمیگذارند، راهش «تنها مبارزه» است. به طرق مختلف. همانکاری که کانون نویسندگان فارسی زبان انجام میدهند که «راه مستقل»پیش گرفته اند و هزینه اش را

می پردازند.
--------
رابطه زبان با شعر و موسیقی یک موضوع و بحث بسیار مهم و زیبایی ست که می توان آنرا از نظر «ادبی و هنری» مورد تحلیل قرار داد.
هر سه مورد -زبان-شعر و نثر-موسیقی تشکیل شده از «کلمه و هنر». میتوان زبان را در این اشکال مورد بحث قرار داد:
1-زبان ادبی و هنری
در شعر
2-در نثر
3- در ترانه
4- آهنگ در شعر و نثر
در حقیقت زبان ادبی- نثر-شعر-ترانه
لازم است تحلیل شود.
ما هنوز در «مقدمه»ی پله ی اول هستیم :

زبان خود را چگونه بنویسیم؟

-قاطی(با استعمال همه کلمات زبانهای ترکی کشورها»
- با ترکی میانه (نوعی زبان قاطی آذربایجانی و استانبولی)
-باترکی (باکو و جنوب قاطی)
-تفاوت زبان شمال و جنوب چیست؟(کلمات روسی،فارسی-اصطلاحات شمال-جنوب، ساختمان و طرز جمله بندیها)
-یا با ترکی جنوب بنویسیم؟
---------
رابطه زبان شفاهی و ادبی چگونه باشد؟

اینها مسایل مقدمه است که نیاز دارد مورد بحث و تبادل نظر قرار بگیرد.
و در کل بحث ادبی هنری و زبان شناسی ست.
نویسنده ی گرامی مطلب که در این زمینه کار کرده امید است که نظریاتش را در اختیار علاقمندان قرار بدهد.
---------
زبان خود را چگونه بنویسیم؟
متد من برای حل مسایل مقدمه و نوشتن زبان:
در کل :
0-زبان جنوب
1- در روایت زبان ادبی
2- در صحبت زبان شفاهی
استفاده میکنم.
گرفتن واژه از «باکو و آنکارا»:
-به ندرت و در حالت اجبار واژه های اندکی را میگیرم.
-در کلمات عربی و فارسی و اروپایی برابر آنها را در ترکی جنوب از زبان ادبی و شفاهی میگیرم
در حالت اجبار از هر سه استفاده میکنم. یا میکوشم واژه سازی کنم.یا از باکو و آنکارا میگیرم. البته به ندرت.
-ساختمان جملات و کلمات مشترک با دیگر ترکیها لازم است مال جنوب باشد. یعنی احساس جنوب را برساند. و هر چیز که این را نقض کند میکوشم کنارش بگذارم.
خط :
از دو خط عرب و لاتین استفاده میکنم.
----------
-با زبان قاطی و میانه مخالف هستم. اصالت جنوب برایم اصل اول است.
-بین زبان امروزی و دیروزی فرق میگذارم. امروزی را انتخاب میکنم.
-میکوشم زبان شفاهی امروزی -در حد امکان- به زبان کتبی تبدیل شود.

پیشنهاد میکنم
دوستان آذربایجانی که اینجا مدام کامنت سیاسی میگذارند بیایند بگویند :
چگونه می نویسند؟ تا چه مقدار کار کرده اند؟ و نمونه ای از نوشته ها ی خود را ارائه بدهند. در صورت جالب بودن به درج آن
اقدام شود. الیته نوشته ی خود را-نه دیگران را.
-علاقمندان میتوانند نوشته های یک نویسنده را -اهل جنوب-در مقاله بررسی کنند که چگونه می نویسد؟
برای پاسخ یابی به سئوال چگونه بنویسیم؟ و همینطور معرفی او. در نثر. یا شعر.