Skip to main content

تئوری «ضریب هوشی» یک یاوه

تئوری «ضریب هوشی» یک یاوه
آ. ائلیار

تئوری «ضریب هوشی» یک یاوه
یاوه ای بر اساس راسیسم و تبعیض:
جناب حسین بر گرامی،
برای تحلیل مسایلی که شما در صحبت و نوشته هایتان مطرح میکنید نیاز به تسلط در «علوم مختلف» دارد.
متأسفانه من تاجایی که مسایل مطرح و پاسخهای شما را دنبال کرده ام این نتیجه را گرفته ام که شما برای گشودن گره های آنها از دانش پایه یی «علوم مختلف» هم استفاده نمیکنید! چرا؟ به ناچار نتیجه گرفته ام که شما آشنایی با این معلومات اولیه ندارید. و میکوشید از پیش خود یا با استفاده از مطالب این و آن مؤسسه چیزی را حل کنید.
و این است که به بیراهه میزنید. این مؤسسات کار و نتایجشان نه علمی بل «سیاسی»ست. و برای پیاده کردن یک سری «پروژه ها» نیاز به «تئوری» دارند و دست بدامن این و آن میشوند. نتایج اینها هیچ ربطی به «دانش» ندارد.
«هوش» یا «کارکرد خاص مغز» از آنجایی که مغز انسانهای تندرست در کل برابر است.در همه بصورت برابر

وجود دارد. فقط «مکان - زمان» اش فرق میکند.
-آلبرت آین اشتاین در یک «زمان-مکان» فرمول انرژی خود را می نویسد ولی
در «مکان-زمان» دیگر بجای تخم مرغ ساعت خود را می پزد. یا بدون بلیط سوار قطار میشود که هیچ، مقصد خود را هم نمیداند کجاست که پیاده شود. در ضمن در مدرسه هم شاگرد تنبل ریاضیات بود. اینها در کتاب زندگی او آمده و صحت دارند.
تنها او نیست خیلی از نابغه ها این مشکلات را داشتند.
- مثال دیگر: ماکسیم گورگی می نویسد: شاگردی بود تنبل که همیشه صفر میگرفت. و هر سال هم از امتحان رد میشد. روزی میخواست تنها از میان جنگل به خانه اش که خیلی دور بود برود. معلم مجبور میشود او را برای گذر از جنگل همراهی کند.
در جنگل که میرفتند شاگرد معلم را زیر پرسش میگیرد. این گل اسمش چیست ؟با آن چه میکنند؟این گیاه چرا خطرناک است؟ کدام گیاهان را میتوان خورد و ....به اندازه ی یک طبعیت شناس آگاهی در اختیار معلم خود میگذارد. برعکس معلم در این محیط نمره ی صفر به خود میدهد.
-مثال دیگر: بومیان آمازون ضریب هوشی بیشتر دارند یا اروپایی ها؟ یک اروپایی در جنگل آمازون یک سال نمی تواند زنده بماند توسط محیط از پا در میاید ولی همین بومی نسل به نسل آنجا زندگی میکند.
اینها نمونه هایی ست که نشان میدهد ضریب هوشی یک تئوری یاوه ای بیش نیست. دلیل اش آن است که همین به اصطلاح ضریب پایین در نقطه ی دیگر میشود بالا و برعکس ضریب بالا در نقطه ی دیگر میشود پایین. در صورتی که «نه پایینی و جود دارد و نه بالایی» . «مقولات پایین و بالا» یاوه اند که بخورد خلایق میدهند. مغز انسان در «چیز و مکان و زمانی» که تجربه و آگاهی دارد کار را «درست» انجام میدهد.منهای خطا. ولی در جای دیگر که «تجربه و آگاهی» کم دارد از عهده ی پاسخ برنمی آید.
در حقیقت نه ضریب هوشی وجود دارد و نه بالا و پایینی. تنها «تجربه و شناخت و آگاهی» هست که وابسته به «مکان زمان» است.
شاگرد تنبل در کلاس فارسی که یک شعر را نمی تواند حفظ کند و طبق تئوری شما ضریب اش کم است «دهها شعر به زبان مادری خود» از بر است.
این چه «بالا-پایینی» ست که « عدم وجود» است؟ جواب اش ساده است این همان «هیچ» است. این بالا پایین یک چیز خیالی ست و برای مقاصد سیاسی طرح شده است. «عینیت ندارد». تیزهوش ترین مغز در نقطه ی دیگر کم هوشترین است. این کمی و زیادی وجود خارجی ندارد . تنها «مکان-زمان» وجود دارد. و کارکرد مغز هم برابر است.
شاید اشاره کنید به« آدمهای استثنایی» ، نه جانم آدم استثنایی وجود ندارد تنها «مکان و زمان» یا «وضع» استثنایی و جود دارد. همان آدم استثنایی در یک نقطه ی دیگر «کند ذهن ترین» است.
مثال ریاضی:
-ضریب هوشی بالا : 20+
-ضریب هوشی پایین: 20-
------------------------
پاسخ مسئله مساوی 0 است.
یعنی پدیده ی «بالا-پایین»=0
یعنی هیچ. بالا پیینی و جود ندارد.
-----------------------
تنها «وضع» یا «زمان-مکان» وجود دارد که شامل همه است. و خطا هم شامل همه است.
«وضع»1 داریم و «وضع» 2
اینها شامل همه ی انسانهاست. و استثایی هم و جود ندارد. یا به عبارت دیگر هر مغزی خودش استثناست. و تکرار ناپذیر. و اشیاء و پدیده ها را « مخصوص بخود» می سنجد. همه این استثنایی را دارند. بطوریکه در همه میتوان ندیده گرفت یعنی 0 حساب کرد.
---------------------