به نظر من نگاه ما به موضوع ( ضریب هوشی ) باید جنبه ( ماهیت و ذات ترکیبی ) آن را برجسته کند، در اینجا مثالی خواهم زد، یهودیهای اشکنازی دارای ضریب هوشی بسیار بالا ئی هستند و اکثر نوابغ فیزیک، اقتصاد دان، ریاضی دان و الخ را یهودیهای اشکنازی تشکیل میدهند، ذکر این نکته خالی از فایده نیست که در زبان عبری، اشکنازی همان آلمان است ولی امروز یهودیهای اشکنازی را کشورهای آلمان، فرانسه و اروپای شرقی تشکیل میدهند، همین یهودیهای اشکنازی، در اسرائیل، از ضریب هوشی کمی نسبت به کّل بافت جمعیتی بر خوردارند، ( مردم هنک کنک ) دارای بالاترین ضریب هوشی در بین تمام کشورهای دنیا هستند، ولی همین مردم وقتیکه پایشان به آمریکای جنوبی باز میشود، ضریب هوشیشان به طرز عجیبی افت میکند. از آنجائیکه هنوز دانش ما پیرامون ضریب هوشی بسیار ابتدائی است نمیتوان به ( شکل قطعی ) ارتباطی بین
به نظر من نگاه ما به موضوع (
به نظر من نگاه ما به موضوع (
Anonymous
ضریب هوشی و ( پیشرفت و توسعه ) جوامع یافت. به عنوان مثال هنک کنک با رتبهٔ ۱۰۷ در صدر جدول قرار دارد و ( کشور مغولستان با رتبهٔ ۹۸ که بسیار بالاست ( از استرالیا، فرانسه، دانمارک و فنلاند ) پیشی میگیرد. چیزی که یک فرد نوعی در ارزیابی ضریب هوشی و تاثیر آن بر ( رفاه، ثروت و توسعه ) جوامع و کشورها باید مورد توجه قرار دهد این است که اگر ( هوش را قدرت تطبیق با محیط تعریف کنیم ) کدام جوامع قادر به تطبیق خود با جوامع مدرن و پیشرفته شده اند، این یعنی کدام جامعه قادر به ( تولید حزب، بانک مرکزی مستقل از دولت، قوّه قضا ئیه مستقل از دولت، مطبوعات آزاد، طبقه متوسط، طبقه کار آفرین شده است که جامعه فارسی فاقد تمام این نهاد هاست. از طرفی با مشاهدهٔ جامعه فارسی ما، هر کسی ذرّهای هوش دارد باید دریابد که جامعه ئی که تنها هنرش تولید لشگری از ( شاعران ) است به جائی نخواهد رسید.