بعد بعدی قضیه در برجسته کردن ( ضریب هوشی جوامع ) و ارتباط آن با ( رفاه، ثروت، توسعه جوامع )باید روی نه نوابغ، افراد ممتاز بلکه افراد ساده و فاقد تحصیل تمرکز کند، به عنوان مثال در مقایسه جامعه ترکیه با جامعه فارسی، باید اولویت این واقعیت را که ( بعد از جنگ جهانی دوم، افراد بدون تحصیل، سنتی، محافظه کار، مذهبی و ساده جامعه ترکیه، از دهها و روستاها در جستجوی کار، سر از آلمان بر آوردند ) ولی همین افراد در مورد ایران از روستاها و دهها به شهرهای بزرگ ریختند تا انقلاب کنند آنهم دههها بعد از پایان جنگ جهانی دوم، بدون شک در مورد ترکیه، کسی در این جامعه شب و روز به گوش آنها، شاهنامه نخوانده بود که اینجا مرکز دنیاست و شما آریائی تشریف دارید و بدبخت هستید چونکه زبان فارسی با فقط ۳۰۰ فعل ساده و ۷۰ درصد واژگان عربی را با لهجه حرف میزنید، یعنی در حالیکه اعتماد بنفس روستائی ترکیه
بعد بعدی قضیه در برجسته کردن
بعد بعدی قضیه در برجسته کردن
Anonymous
بدون خدشه باقی مانده بود جامعه فارسی عتماد به نفس روستائی را له و لورده کرده بود.