ای « زمین و آسمانها»،
و ای دریاها و خشکیها
به داد ما برسید...وای از
دست این بی سند و مدرک سخن گویان... وآی...
از بیسوادی باسودان...
-از یک طرف آن دکتر ما با مقوله ی «ضریب هوش» نژاد پرستی راه انداخته، با نقل قول ازمؤسسات صد تا یک غاز.
-از این طرف این دکتر جامعه شناس پاریس ما «بی دلیل و مدرک» یک گروه را انگلیسی و دیگری را روسی میکند.
تازه دوقورت نیمش هم باقی ست که «دیگران»تاریخ خود نمیدانند و فقط ایشان است که تاریخ میداند و در دانشگاه پاریس
بهش موقع تحویل دکترا گفته اند که «هر جا رفتی بدون مدرک و سند» حرف بزن؛فقط بنویس که دکتر از پاریس هستی.
-از طرف دیگر، امان از دست این «اژدر بهنام» : برای یک «جمله -که بابا فدایی رأی به حکومت نداده» رفته یک کتابخانه مدرک و سند آورده است. از 36 سال پیش. و «سوپر پروفسوری» خود را هم پاره کرده به دور انداخته.اصلاً حیف هم نگفته!
چریکهای مجاهد هم توسط حنیف نژاد و دوستانشان تشکیل شد و همه هم در جنگ خیابانی کشته شدند. اینها کجا با انگلیس رابطه داشتند ؟ مگر حرف زدن باد هواست که همینطور ول میکنید؟
پاریس با این کاغذ پاره هایی که به دست این و آن داده نه تنها آبروی خود را برد-آبروی ایران راهم برد.
خیال میکنید فدایی مرده دیگر وجود ندارد که انگ روسی می چسبانید؟
صدها و هزاران فدایی پیش از انقلاب و بعد از آن هنوز هستند و شهادت میدهند که مستقل بودند. من فدایی 49 و بعد از آن و بعد از 57 شهادت میدهم که فدایی در تئوری و عمل مستقل بود. در سند و حضور . آخه جناب با چه خیالی تاریخ ما و جلو چشم ما را جعل میکنی. هنوز که نمرده ایم. مسئله بعد از انشعاب هم روشن است. اکثریت تحت تأثیر حزب توده 1.5 سال به تئوری راه رشد رفت و بعد انتقاد کرد.
مجاهد در انقلاب از خمینی طرفداری کرد که سازمانشان را قبول کند و خمینی قبول نکرد -برعکس فدایی-و بعد هم درگیریشان با حکومت شروع شد.