جناب مسئول کامنتها، درددل بسیار جالبی بود و احتمالا اگر فردوسی میتوانست، به آن در وزن "فعولا فعولا فعولا فعول" یک جواب شایسته میداد. بنظر من عشیرهپرستان با مطرح کردن بحثهای جانبی سعی میکنند اصل مسئله را به فراموشی بسپارند. اینها شب و روز با دروغ و تحریف در صدد اثبات این مطلب هستند که رژیم جمهوری اسلامی یک حکومت پانفارسیست، آریاگرا و فردوسیپرست است. این کار جمهوری اسلامی پته دروغگوئیهای این حضرات را روی آب میاندازد و همانطور که میبینید لام تا کام در این مورد حرفی نمیزنند. مشکل اصلی اینجاست که هیچکدام از این حضرات نه شاهنامه را خواندهاند و نه از تاریخ آن اطلاعی دارند. مثلا اینها نمیدانند که شاهنامه به عربی هم ترجمه شده است. یا نمی دانند که میرزا علی اکبر صابر (هوپ هوپ) و چند نفر دیگر در شمال رود ارس آن را به ترکی ترجمه کردهاند. اینها نمیدانند که ما انواع و اقسام شاهنامههای کُردی
جناب مسئول کامنتها، درددل
جناب مسئول کامنتها، درددل
Anonymous
داریم که شهرام ناظری هم آنها را با آواز خوانده است. حالا از شاهنامه شاه طهماسبی و بایسنقری (اولی پسر شاه اسماعیل صفوی بود و دومی نوه امیر تیمور گورکانی) که هر دو تُرک بودند میگذریم. مسئله اینجاست که چرا در طول هزار سال کسی از ترک و کرد و عرب نفهمیده بود که فردوسی ترکستیز و عربستیز و در یک کلام نژادپرست است و تاریخ باید منتظر میماند تا نوابغ عشیرهپرست در قرن 21 ظهور کنند و با تکرار ملالاور چرندیات رفیق باقراُف و استالین کشف کنند که ای دل غافل این فردوسی نژادپرست بود و ما نمیدانستیم! خلاصه اینکه خر لنگ استدلال عشیرهپرستان تا گردن در گل فرو رفته و آنها که رشتههای خودشان در باره ماهیت "پانفارسیستی"!!! رژیم جمهوری اسلامی را پنبه شده میبینند، میخواهند آنچنان گردوخاکی بپا کنند که اصل مسئله از خاطرها برود. شاد باشید