جناب معما، نوشته اید: "بحث بر سر این است که با احترام به ارزشها و احساسات مردم، زمینه زندگی مشترک تداوم یابد." من با حرف شما صد در صد موافقم.
در ایران فرهنگهای متفاوتی نه فقط در کنار هم بلکه حتی با هم، وجود دارند.این صحنه رنگارنگ بسیار زیباست. هماهنگی این رنگها صحنه بسیار زیبایی را بوجود می آورد. اگر بتواینم این هماهنگی و اشتراکات را حفظ کنیم، بسیار خوشبخت و موفق خواهیم بود.
متاسفانه بعضی ها جور دیگری به این صحنه نگاه می کنند. آنها فقط تفاوتها را می بینند و آنها را برجسته می کنند.
من به هیچوجه موافق جدایی این فرهنگها و این مردم رنگارنگ از هم نیستم. ولی حق جدایی را به رسمیت می شناسم.
یزد با کردستان و آذربایجان فرق دارد. من این را خوب می دانم ولی چه نتیجه ای می خواهیم از این تفاوت بگیریم؟ نتیجه گیری من این است که با وجود تمامی این تفاوتها، ما می توانیم و بسیار انسانی و زیباست که
من در پایان درد دلم با فردوسی آرزو کرده ام که یکی بیاید و: "بگوید که دلیل واقعی خوشحالی کسانی که با برداشتن مجسمه تو به رقص و پایکوبی پرداختهاند، چیست. آیا اینها دیوانهاند یا سالها تبعیض موجب آن شده است؟"
معمای گرامی، من بخوبی به تبعیضها آگاهم و از آنها رنج می برم. امیدوارم مردم ما به جای درگیر شدن باهم و زدن بر سر و کول هم، با همیاری، این تبعیض را از میان بردارند.