Skip to main content

این نامه ی سرگشاده

این نامه ی سرگشاده
آ. ائلیار

این نامه ی سرگشاده
1- میخواهد صدای آمریکا دموکراتیزه بشود.سهمی بیشتری از آنچه تاکنون به مسایل ملیتهای ایران اختصاص دارد ، اختصاص داده شود. بخشهای ملیتهای مختلف هم قوی یا ایجاد بشود. اعتراض است به زبان اصلی صدا که فارسی ست. و میداند که این صدا در جهت منافع کوتاه و بلند مدت سیاست آمریکاست. یعنی از «سیاست آمریکا» طلب دموکراسی و حقوق بشر میکند. یعنی « ماهیت سیاست آمریکا» را درک نمی کند. سئوال این است که آیا سیاست آمریکا توان حمایت از «موکراسی و حقوق بشر» را دارد یا نه؟
توان سیاست آمریکا تا جایی که عملاً مشاهده شده «همواره در طول قرن حمایت از نیروهای ارتجاعی برای فرمانروایی» بوده است. هیچ نیروی «مردمی و مترقی و دموکراتیک» که «خواهان استقلال عمل-دموکراسی واقعی مردمی- پیشرفت جامعه و آزادی» بوده مورد حمایت آمریکا نبوده است. اگر آمریکا بخشهای مختلف در صدا ایجاد کند و به دست این دوستان بدهد

این نه در جهت رهایی تبعیض دیدگان ایران از انواع ستم، بل درجهت باز هم «بیچارگی و بد بختی تبعیض دیدگان و ستمکشان جامعه» خواهد بود.سیاست خارجی آمریکا با سیاست خارجی ایران تنظیم میشود. «تبعیض دیدگانی که سیاست رهایی خود» را به سیاست آمریکا پیوند یافته می یابند «سیاست مستقل و دستان خود» را فراموش کرده اند. اینان سیاست مستقل رهایی از «تبعیض و ستم» ندارند. گروههایی که از درک سیاست مستقل مردم خود عاجزاند جز شکست جزی در انتظار آنان نیست.
کسی که دستان خود را فراموش کند-آزادی خود را نیز فراموش کرده است.

2-به صدای امریکا میتوان اعتراض کرد- میتوان به دموکراتیک نبودنش ایراد گرفت. میتوان به قربانی کردن دموکراسی و حقوق بشر بر پای منافع خودش نقد نوشت - ولی انتظار دموکراسی و حفظ حقوق بشر- حمایت از رفع تبعیض در ایران چشمداشت بیخودی ست. حمایت امریکا وقتی ممکن است که بداند ابزارخوبی هستی برای فشار به حکومت ایران و کشاندن اش به مسیر منافع خودش. اگر ابزار هستی بفرما. راه باز و جاده دراز. اما راه ستمکشان با این راه متضاد است.

3- افراد امضا داده نماینده ی گروه خود هستند نه نماینده ی مردم. کسی که انتظار دموکراتیزه شدن جایی را دارد اول باید خودش دموکراتیزه بشود. و اصول اولیه دموکراسی را رعایت کند. نماینده ی گروه را نمایند مردم و ملت بخورد دیگران ندهد.

4- نامه ی سرگشاده دارای سیاست غلط- به زیان مبارزه ی مستقل ستمکشان است. و با ادبیات بسیار ابتدایی نوشته شده است.
این نوشته «ادبیات و سیاست شکست»است. شکست این گروهها. و ربطی به مبارزه ی مستقل و ضد تبعیض مردم ستمکش ندارد.
مبارزه ی ضد تبعیض واقعی سیاست خود را با سیاست امریکا و صدایش پیوند نمی زند.

5- امریکا وظیفه دارد اصول دموکراسی و حقوق بشر را رعایت کند. هر جا نمی کند باید مورد نقد و اعتراض واقع بشود اما
با حمایت امریکا دموکراسی و حقوق بشر برای ستمکشان ایران حاصل نشده و نخواهد شد. بردگی بوده و خواهد بود. راه رهایی از تبعیض و بی عدالتی اجتماعی از پل حمایت امریکا نمیگذرد. این را باید آویزه ی گوش خود نمود و اجازه نداد که کسی آدم را ابزار کند.

6- رهایی ستمکشان از تبعیض و دیکتاتوری و بی عدالتی اجتماعی «آگاهی و تشکل و سیاست مستقل آنها برپایه ی مبارزه ی خود» است. راه رهایی از پل غولهای جهانی نمی گذرد. این پل پل بردگی و جنگ و کشتار است که در خدمت استراتژی آنهاست. در رابطه با اینان تنها «سیاست اعتراض و فشار» درست است.