Skip to main content

اما روسیه توانست در این دوره

اما روسیه توانست در این دوره
Anonymous

اما روسیه توانست در این دوره در معادلات سیاسی و اقتصادی با آمریکا و غرب با کارت ایران بازی کند و امتیاز بگیرد. مخصوصا وقتی پرونده ایران از آژانس به شورای امنیت رفت، هربار که قطعنامه‌ای علیه ما مطرح می‌شد روس‌ها ابتدا در برابر غربی‌ها مقاومت کرده و غربی‌ها به روسیه امتیازاتی می‌دادند. حتی یک‌بار دومیلیارددلار از بدهی روسیه توسط آمریکا بخشیده شد و روس‌ها بعد از تعدیل یکی، دو کلمه به قطعنامه علیه ایران رای مثبت دادند و بعد، این تعدیل کلمات را به ایران می‌فروختند و نشان می‌دادند که آنها با ایستادگی خود شورای امنیت را مجبور به تعدیل قطعنامه کرده‌اند و از ایران هم امتیازاتی می‌گرفتند، اما آنها در نهایت در چارچوب منافع ملی خود عمل می‌کردند؛ زیرا روس‌ها حتی بیش از غربی‌ها از اینکه در کنار خود یک همسایه هسته‌ای داشته باشند نگران بودند

احمدی‌نژاد آنقدر به روس‌ها اعتماد داشت که شب قبل از تصویب اولین قطعنامه گفته بود حتم دارد قطعنامه‌ای علیه ایران در شورای امنیت تصویب نخواهد شد! ارجاع پرونده هسته‌ای ایران به شورای امنیت سازمان‌ملل بزرگ‌ترین خطای محاسبه و بدترین دستاورد سیاست نگاه او و دوستان اصولگرا به شرق بود. در چشم‌انداز وسیع‌تری از سیاست غرب‌ستیزی احمدی‌نژاد و محافظه‌کاران حامی‌اش، اقتصاد ایران آسیب‌ دید و کشورهای روسیه، ترکیه و امارات اقتصاد خود را با بهره‌برداری از این آسیب آباد کردند. اگر دولت احمدی‌نژاد نتوانست به رویای کودکانه مدیریت دنیا برسد در عوض اما ترکیه و امارات جایگزین بازار ایران شدند. فرار سرمایه‌های مادی و انسانی از ایران به دلایلی که بر همگان روشن است موجب شد امارات با جذب سرمایه عظیم ایرانیان به قطب اقتصادی منطقه تبدیل شود و اقتصاد کشوری که چهار دهه بیشتر از عمرش نمی‌گذرد با پنج‌میلیون نفر جمعیت که فقط ۱۹درصد آن اصلیت اماراتی دارند به یکی از بزرگ‌ترین اقتصادهای منطقه بدل شود و ترکیه که سه دهه پیش به مرغان آسمان هم بدهکار بود، نرخ تورمش ساعتی بالا می‌رفت و دیگر جای خالی برای صفرهای روی اسکناسش نداشت و با پرکردن خلأ حضور ایران در رابطه با غرب، همراه با اصلاح سیاست‌های داخلی به جایگاه کنونی دست یافت. اما روسیه توانست در این دوره در معادلات سیاسی و اقتصادی با آمریکا و غرب با کارت ایران بازی کند و امتیاز بگیرد. مخصوصا وقتی پرونده ایران از آژانس به شورای امنیت رفت، هربار که قطعنامه‌ای علیه ما مطرح می‌شد روس‌ها ابتدا در برابر غربی‌ها مقاومت کرده و غربی‌ها به روسیه امتیازاتی می‌دادند. حتی یک‌بار دومیلیارددلار از بدهی روسیه توسط آمریکا بخشیده شد و روس‌ها بعد از تعدیل یکی، دو کلمه به قطعنامه علیه ایران رای مثبت دادند و بعد، این تعدیل کلمات را به ایران می‌فروختند و نشان می‌دادند که آنها با ایستادگی خود شورای امنیت را مجبور به تعدیل قطعنامه کرده‌اند و از ایران هم امتیازاتی می‌گرفتند، اما آنها در نهایت در چارچوب منافع ملی خود عمل می‌کردند؛ زیرا روس‌ها حتی بیش از غربی‌ها از اینکه در کنار خود یک همسایه هسته‌ای داشته باشند نگران بودند و اگر غرب هم از حق هسته‌ای ایران دفاع می‌کرد آنها با تمام قوا در برابرش می‌ایستادند، اما این از خوشبختی روس‌ها بود که فعلا بار دعوا به دوش غرب افتاده و روس‌ها منافع آن را درو می‌کنند. علاوه بر این احمدی‌نژاد در داخل ایران به‌دنبال مدل «پوتین- مدودوف» برای حفظ قدرت بود.
خمینی در بزنگاه تاریخی وقتی جنگ به زمین سنگلاخ خورد، می‌توانست در مناسبات راهبردی ایران با شوروی تجدیدنظر کند و با پشتیبانی روس‌ها وجود صدام را بلاموضوع کند یا پایان جنگ را به‌گونه‌ای دیگر رقم بزند. اما جام زهر را نوشید و از موضعش پیرامون جنگ که تا ۲۰سال هم می‌توانست طول بکشد عدول کرد، اما دست به‌سوی مسکو دراز نکرد. حافظه تاریخی محافظه‌کاران آنجا که پای همکاری مسکو با تل‌آویو در میان است، یا روسیه با یک رفراندوم ساختگی حاکمیت ملی کشور مستقلی را نادیده می‌گیرد و کریمه را به خاک خود ضمیمه می‌کند یا به سرکوب مسلمانان چچن، داغستان و دیگر نقاط می‌پردازد خود را به ندیدن می‌زند. تعجب من از محافظه‌کاران سنتی و دوراندیش است که چگونه احیای قدرت امپراتوری روسیه و خطر بیدارشدن میل خفته دستیابی به آب‌های گرم را دست‌کم گرفته و از آن به‌راحتی می‌گذرند. منظورم بحث خصومت و دشمنی با مردم و دولت روسیه نیست. خصومت با روسیه همچون درگیری احساسی با جهان غرب پس از خاتمه جنگ سرد به ضرر و زیان کشور است. منافع ملی و منطق کشورداری حکم می‌کند روابط خوب و تعامل با تمامی کشورها داشته باشیم. خوشبینانه‌ترین حالت این است که بگوییم اصولگرایان ایرانی چون تصور بسیطی از اتحادی راهبردی و مشارکت با روسیه