Skip to main content

تعجب من از محافظه‌کاران سنتی

تعجب من از محافظه‌کاران سنتی
Anonymous

تعجب من از محافظه‌کاران سنتی و دوراندیش است که چگونه احیای قدرت امپراتوری روسیه و خطر بیدارشدن میل خفته دستیابی به آب‌های گرم را دست‌کم گرفته و از آن به‌راحتی می‌گذرند. منظورم بحث خصومت و دشمنی با مردم و دولت روسیه نیست.
روسیه حتی در مبارزه با تروریسم نیز رقیب ماست نه شریک ما؛ این یک مصداق بود. در بازار جهانی انرژی، در رژیم حقوقی دریای خزر، در همکاری تجاری با کشورهای آسیای میانه و قفقاز، رقابت بر سر مسیرهای حمل‌و‌نقل و بازار مربوط به کشورهای منطقه و در همه‌جا روسیه رقیب ماست نه شریک.

خمینی در بزنگاه تاریخی وقتی جنگ به زمین سنگلاخ خورد، می‌توانست در مناسبات راهبردی ایران با شوروی تجدیدنظر کند و با پشتیبانی روس‌ها وجود صدام را بلاموضوع کند یا پایان جنگ را به‌گونه‌ای دیگر رقم بزند. اما جام زهر را نوشید و از موضعش پیرامون جنگ که تا ۲۰سال هم می‌توانست طول بکشد عدول کرد، اما دست به‌سوی مسکو دراز نکرد. حافظه تاریخی محافظه‌کاران آنجا که پای همکاری مسکو با تل‌آویو در میان است، یا روسیه با یک رفراندوم ساختگی حاکمیت ملی کشور مستقلی را نادیده می‌گیرد و کریمه را به خاک خود ضمیمه می‌کند یا به سرکوب مسلمانان چچن، داغستان و دیگر نقاط می‌پردازد خود را به ندیدن می‌زند. تعجب من از محافظه‌کاران سنتی و دوراندیش است که چگونه احیای قدرت امپراتوری روسیه و خطر بیدارشدن میل خفته دستیابی به آب‌های گرم را دست‌کم گرفته و از آن به‌راحتی می‌گذرند. منظورم بحث خصومت و دشمنی با مردم و دولت روسیه نیست. خصومت با روسیه همچون درگیری احساسی با جهان غرب پس از خاتمه جنگ سرد به ضرر و زیان کشور است. منافع ملی و منطق کشورداری حکم می‌کند روابط خوب و تعامل سازنده‌ با تمامی کشورها داشته باشیم. خوشبینانه‌ترین حالت این است که بگوییم اصولگرایان ایرانی چون تصور بسیطی از اتحادی راهبردی و مشارکت با روسیه دارند تصور می‌کنندپیرامون گلوبالیزاسیون، نظم نوین جهانی، نفوذ فرهنگ آمریکایی، نظام سرمایه‌داری غرب و بالاخره دورزدن تحریم‌ها، با روسیه دیدگاه مشترک و همسو دارند. برای درک بهتر ساده‌اندیشی دوستان کافی است، تصور کنید اگر شوروی در رقابت با آمریکا فاتح جنگ سرد می‌شد وجود یک ابرقدرت پیروز در همسایگی ما چه اثر ویرانگری می‌توانست داشته باشد. در آن صورت کل خاورمیانه علاوه بر حوزه اوراسیا، عمق استراتژیک منافع این ابرقدرت محسوب می‌شد. جالب‌ترین بخش ماجرا صدور بیانیه شدیداللحن اخیر وزارت خارجه روسیه است که در پاسخ به تحریم‌های آمریکا علیه این کشور اعتراض داشته و تهدید کرده که تحریم‌های علیه مسکو می‌تواند مذاکرات ایران با گروه 1+5 را دچار اخلال و شکست کند. روسیه آشکارا حتی به قیمت دخالت در امور همسایگان و سرنوشت ملت‌های دیگر، دارد با کارت ایران بازی می‌کند و دست به تهدید آمریکا و رقبای غربی‌اش می‌زند. گربه برای رضای خدا که موش نمی‌گیرد.

چه دلایل و مصادیقی را برای روس‌گرایی در ایران می‌توان برشمرد؟
یک فهرست بلندبالا می‌توان برشمرد. دفاع روسیه از سوریه یکی از آنها می‌تواند باشد. «روسیه نه به آمریکا، و نه به اسراییل یا هر کشور دیگری در منطقه نظیر ترکیه و قطر اجازه سقوط بشار اسد را نخواهد داد.» این سخن پوتین رهبر روسیه است که مشابه آن را بارها مقامات روسیه در حمایت از سوریه اعلام کرده‌اند. پوتین همواره از فروش سلاح‌های روسی به دولت بشار اسد، دفاع کرده است. ایران اسلامی که منطقه را در معرض قتل و غارت نیروهای داعش می‌بیند، روسیه را که از دوران کمونیسم هنوز زخم نیروهای طالبان را بر پیکر دارد، قابل اعتمادتر می‌بیند تا ممالک غربی که از دور دستی بر آتش دارند و مبارزه با داعش را می‌خواهند با اتکای مادی به رژیم‌هایی نظیر عربستان، قطر یا حتی ترکیه و پاکستان پیش ببرند که به‌شدت غیرقابل اعتمادند و در زمینه پیدایش داعش خود متهم ردیف اول.
با همه این احوال بابت همین مصداق معین باید گفت روس‌ها در مبارزه با تروریسم نه‌تنها متحد پایداری به‌حساب نمی‌آیند و شریک قابل اعتمادی نیستند که هرگاه منفعتشان حکم کند پشت ایران را خالی خواهند کرد. روسیه حتی در مبارزه با تروریسم نیز رقیب ماست نه شریک ما؛ این یک مصداق بود. در بازار جهانی انرژی، در رژیم حقوقی دریای خزر، در همکاری تجاری با کشورهای آسیای میانه و قفقاز، رقابت بر سر مسیرهای حمل‌و‌نقل و بازار مربوط به کشورهای منطقه و در همه‌جا روسیه رقیب ماست نه شریک.