Skip to main content

گرامی در مورد شاهنامه یا

گرامی در مورد شاهنامه یا
آ. ائلیار

گرامی در مورد شاهنامه یا فرهنگ هرزبانی ، من زیبایی همه ی آنها را عمیقاً درک و احساس میکنم. با تمام نقدهایی که میشود به همه آنها داشت. با چند زبان در حد احساس زیبایی های آنها از نزدیک آشنا هستم. فرهنگ ها تمام آفریده ی روح هنری ملتها و خلقهاست. و براستی زیبایند. ولی اگر فرهنگی را آلت قتاله ی فرهنگ دیگر کنیم این جنایت است. مثل کشتن انسانهاست. مشکل فردوسی و نسیمی و شهریار نیست .حالا تندیس فردوسی و شاعر آذربایجانی مطرح شده ولی این دو نوک دو کوه اند که زیر آب قرار دارند. مشکل شاعران نیستند مشکل قتل فرهنگهاست. فرهنگ ما -زیبایی های ما -توسط حکومتها و غیر حکومتی ها نابود شده
-دیگر نمی خواهیم. قبول نمیکنیم. برابری رعایت بشود.اگر ازفردوسی دفاع میکنی لازم است از نسیمی هم دفاع کنی. نمی کنی خوب چرا فرهنگ خودت را با زور حکومتی و غیر حکومتی تحمیل میکنی؟ ما خودمان مگر فرهنگ نداریم؟ درک این مهم سخت است؟

از نصب تندیس فردوسی در سلماس دفاع میکنی -فرهنگ دوست عزیز-از نصب پیکره ی نسیمی شاعر کلاسیک آذربایجان در تهران هم دفاع کن. از آزادی کتاب خودت دفاع میکنی از آزادی کتاب و زبان من هم دفاع کن.
این ادبای ریش و سبیل دار-کت و کلفت- به اصطلاح دانشگاهی -کدام مقاله یا کتاب در دفاع از آزادی زبان و کتاب و تندیس من دارند؟
ندارند. و مشکل همین نداشتن و ننوشتن و دفاع نکردن و تبعیض و زورگویی و قتل فرهنگهاست. فرهنگ فارسی را کرده اند ساطور دیگر فرهنگها شرم هم نمی کنند. چه حکومتی و چه غیر حکومتی.

دیروز با زور دیکتاتوری شاه تندیس فردوسی را در سلماس گذاشتی،امروز با یاری و التماس به حکومت فاشیستی اسلامی پیکره را بازگرداندی میدانی فردا خلاء قدرت پیش بیاید چه خواهند کرد؟ مجسمه را با دینامیت منفجر خواهند کرد. این عمل پاسخ اش دینامیت خواهد بود و هیچکس نخواهد توانست جلوش را بگیرد. این فرهنگ دوستی نتیجه اش چنین است. راه ما دفاع از چند فرهنگی ست نه ناسیونالیسم کور داریوش آشوری.

جانم وقتی فارسی را ساطور ترکی کردی طبیعی ست جامعه هم به فارس و ترک آذربایجان تقسیم میشود. حساب دو تا دو چهار تا ست. فیزیک گوانتوم هم نیست. حساب بقال سر کوچه است.
تا جایی که من درک کرده ام- و خودم میاندیسم سخن فعالان آذربایجان آنست که «بابا جان نکنید.ساطور را بردارید. فرهنگتان را بیچاره نکنید. مجرم و قاتل اش نکنید. آزادی و برابری برای همه ی فرهنگهاست. فارسی را به دیگران تحمیل نکنید.»

حالا به عوض اینکه از چند فرهنگی دفاع کنید-که نمی کنید- آمدید اتهامات پان ترک و پان عرب و تجزیه طلب و نوکر فلان و بهمان هم ردیف میکنید. خوب آدم مانده ، که چه بگوید. به این متمدنان ق.21.
چنین است که جامعه به سوریه و لیبی و یوگسلاوی تبدیل میشود. آدمی مثل آشوری دیگر این چیزها را نفهمند پس من باید «سوریه شدن ایران را حتمی حساب کنم.»

جامعه ما با این تفکر -اگر خلاء قدرت بیند- راحت تبدیل میشود به «قصابخانه» و «آسیاب آدمخوار». ما هم دیوهای آدمخوارش هستیم.چه بخواهیم و چه نخواهیم.