گرامی
با نظر شما موافقم. حکومت سیاست تفرقه پیش می برد. برخی ها که تبعیض دیده اند سیاست درست را تشخیص نمیدهند. برخیها هم با حکومت تبعیض گر هم موضع شده اند. خوب مشکل اینهاست. واقعیت این است که در جامعه ما خواص و عوام منهای استثناها که اندک اند - نمی توانند عملا به سیاست چند فرهنگی توجه کنند. فکر میکنند این سیاست نابودی ایران است. در صورتی که این نجات ایران است.از تلاشی و کشتار و ویرانی.
من همانقدر عاشق کوچه های اورمیه هستم که عاسق کوچه های دیگر نقاط ایرانم.
و میتوانم احساس و عشق یک نفر دیگر را به این کوچه ها با تمام وجودم درک کنم.
ولی اینها تعیین کننده نیست. تعیین کننده حق کشی ها و زور گویی ها و بردگی هاست - که سرنوشت ما را تعیین کرده است.
امید وارم دیگر نتواند باز هم چنین کند. مشکل از خودماست. حقیقت است عقب ماندگی ما. نشانه اش حکومت خمینی ست.
ما در زبان آذربایجان مثلی داریم میگوید « نئجه ؤلچوره م -گنه جوجنک اولور» . هرچه ورانداز میکنم - تنگ میشود. (ورانداز = برانداز=نگاه دقیق به جزئیات چیزی). که ما درس خوانده ها به شوخی-با کلمات فارسی- میگیم:«هرچه ورانداز میکنم - جوجنک میشود.» جوجنکcucənəkیعنی تنگ . برابر «هرچه حساب کتاب میکنم -درست در نمیاد» .
حالا من هم «کارو وضع» اینان را-مردم جامعه را- هرچه بیشتر می سنجم و بررسی میکنم -که امیدی برای یک سیاست درست بیابم- ناامیدتر میشوم. مجبورم آن مثل خودمان را تکرار کنم که«هرچه ورانداز میکنم - جوجَنَک میشود.»
نامه ی 21 نفر از نظر سیاسی-فرهنگی دچار خطای بزرگی شد. و ضربه ی جبران ناپذیری به « همبستگی عمومی» و فرهنگ فارسی در میان ملیتها وارد کرد.
این نامه با موضع «چند فرهنگی» میتوانست همبستگی عمومی را در مقابل حکومت یاری دهد و به نمایش بگذارد. با موضع تک فرهنگی به ناسیونالیسم و راسیسم و دامن حکومت درغلتید.
خوب خطا هزینه دارد. ایجاد انزجار و تنفر و خشم بیشتر. که می توانستند از آن خود را رها کنند. وموجب براه افتادن نزدکی و پیوند چند فرهنگی شوند.