من همیشه پدیدهها را از بعدی دیگر میسنجم، از انجائیکه عزیزان به زن ستیزی و دیگر ستیزی فردوسی اشاره کرده اند من به ابعاد دیگر تاثیر شاهنامه بر جامعه فارسی خواهم پرداخت، ( سلماس بدون شک جایگاه خود را پیرامون کشاکش دو نیروی گریز از مرکز و تمایل به مرکز ) به اثبات رسانده است، و فردوسی در ۲ جبهه خط کشیها را برجسته کرده است، مورد اول ( تاثیر فردوسی ) بر ذهنیت انسان فارس و جامعه فارسی است، به نظر من ( فردوسی باعث شد تا مرز واقعیت با فانتزی در جامعه فارسی ) از هم فرو بپاشد و جامعه فارسی قادر به درک جایگاه خود، در بعد بومی و جهانی نشود. مورد دوم ( فهرست ولف ) است، فریتس ولف با دقتی باور نکردنی، کّل خزینهٔ کلمات فارسی را، با مبنا قرار دادن شاهنامه، چیزی حدود ۸۰۰ هشتصد واژه بر آورد میکند، از آنجائیکه این زبان شناس آگاه است که تنها اثر موجود به زبان فارسی، تنها همین
من همیشه پدیدهها را از بعدی
من همیشه پدیدهها را از بعدی
Anonymous
تنها همین شاهنامه است و زبان فارسی هیچ اثر فلسفی / علمی / تحقیقی ندارد، دست به چنان تحقیق میزند که در مو شکافی بی نظیر است. جامعه فارسی ما نیز در نبود یک اثر فلسفی به زبان فارسی، دست به تفسیر فلسفی از یک اثر حماسی مثل شاهنامه میزند. اینک فردوسی دوباره وارد میدان شده است تا مرز آزربایجان جنوبی با فارسستان مشخص شود.