Skip to main content

رویا غیاثی گرامی،

رویا غیاثی گرامی،
آ. ائلیار

رویا غیاثی گرامی،
با احترام به شما
و زخمهای روحیتان ، بخاطر خواهر زنده یادمان، به خاطر زندگی پر مشقت شما در خارج، به خاطر نگرانیها و دلواپسی هایتان در مورد ایران و خانواده یتان ، که معمولاً ماها ضربه خوردگان از دیکتاتوری ایران، همه یمان مشترک هستیم ، لازم میدانم نکاتی را با شما به عنوان یک دوست همسنگر در برابر دیکتاتوری حاکم بر میهنمان، درمیان بگذارم:

- شما یا کس دیگری آزاد هستید هر چه دوست داشتید و در هر جا که مایل اید بگویید و بنویسید و منتشر کنید. این آزادی ست از دید من. اما این آزادی نامحدود نیست برای همه ی ما. تا جایی ست که حقوق و آزادی دیگری نقض نشود. من و شما یا هر کس دیگر با آزادی خود نمی تواند آزادی دیگری و حقوق دیگری را نقض کند. این مرز را حقوق بشر و قوانین کشورهای مترقی برای ما دارد. من این مرز را قبول کرده ام و به آن پای بندم. کسی که پای بند نیست خود داند.

-بر این اساس در سایت قانون گذاشته ایم و نوشته واعلام کرده ایم :« اتهام به اشخاص حقیقی و حقوقی ممنوع»ست.
-طبق این اصل شما یاهرکس دیگرنمی توانید اتهاماتی در مورد طرف مقابل خود در سایت عنوان کنید. می توانید در دادگاه انجام دهید.
اینکه مدیر سایت این قانون راخودش شکسته و رعایت نکرده است مسئله اوست و نه من.
- شما یا هرکس دیگر می توانید مسایل خود را در سایت مطرح کنید ولی بدون نامبردن از اشخاص حقیقی و حقوقی.
-شما -منظور جمع تبلیغات کننده در رسانه ها- مواردی از حقوق بشری را نقض کرده اید که من اشاره کرده بودم. شما می توانید بازهم این نقضها را ادامه بدهید. اما من به عنوان آدم بی طرف و توجه کننده به حقوق هر دو طرف نوشته ام «درست» آن است که این کار را ادامه ندهید.
- شما یا هرکسی، می توانید مشکل خود را دردادگاه طرح کنید.نه در رسانه.بعد از دادگاه با اجازه ی آن می توانید در رسانه هم طرح کنید. دلیل این کار آن است که بدون حکم دادگاه طرف مقابل «بی گناه» است.
- من طرف مقابل را بیگناه میدانم.ادعای شما یا دیگری را نیز کذب نمیدانم. اما رسیدگی به موضوع کار دادگاه است.
-منهم موافقم کسی که تواب بوده و دیگری را به نحوی شکنجه داده به عملش در دادگاه رسیدگی شود و بعد کس قانونی- خواست نتیجه را منتشر کند.

به عنوان همسنگر، دوستانه مطرح میکنم:اجازه بدهید که خودمان را ملزم به رعایت قانون بکنیم. به فرض کسی که برادر من را کشته و من او را دقیقاً میشناسم و حتی عملش را شاهد بودم ، اجازه بدهیم در دادگاه مطرح شود نه پیش خود او را دادگاهی کنیم. « دادگاه پیش خود ی» چند تا نمی تواند باشد. همه زخمی و داغدار و ستمده اند. با دادگاههای پیش خود نه حقوق طرف مقابل رعایت میشود و نه امکان خطا کم میشود. بل عملاً همه به جان یکدیگر میافتند.

خودم در انقلاب شاهد بودم در گورستان که مردم جمع شده بودند ناگهان یکی را به اتهام «ساواکی» بلند بلند خطاب کردند. عده ای هجوم بردند بیچاره را با چاقو سوراخ-سوراخ کردند. همانجا که ایستاده بود. بعدها در رسیدگی معلوم شد که عمداً و با دشمنی شخصی طرف به عنوان ساواکی خطاب شده است. و اگر عده ای او را با ماشین به بیمارستان نرسانده بودند مرده بود.

مثال دیگری بزنم:دراورمیه،زمان شاه،ساواک گروهی را دستگیرکرد و چون اتهام مبارزه ی مسلحانه داشت تا حد مرگ شکنجه داد.به طوری که آثار شکنجه در بدن برخیها هرگز از بین نرفت. در انقلاب تعدادی از همین شکنجه گران به دست بچه ها دستگیر شدند. ولی حتی یک سیلی هم نخوردند. شکایت جمعی با مدارک کافی به دادگاه تحویل شد. این رفتاری بود که بچه ها با شکنجه گران خود نشان دادند. و کسی آنها را «پیش خود دادگاهی» ننمود.

دادگاه پیش خودی همه را به جان هم میاندازد. بازهم میگویم«دادگاه پیش خودی راه آدمخواری را میگشاید. درست اش ملزم بودن به قانون است».
گفته اید چیزهایی که نوشته بودم میدانید.بله منهم آگاهم که میدانید. مهم دانستن نیست،عمل کردن است.حتی به اصول اخلاق.

عشق به سعادت مردم و آزادی، لازمه اش ملزم بودن به قانون است. ما یا هرکس دیگری می توانیم دردها و زخمهایمان را بیان کنیم ولی بدون نام بردن از شخص حقیقی وحقوقی- اگر قرار است اتهامی متوجه شخصی بکنیم راهش شکایت و رسیدگی قانونی ست.
این همه شعر و داستان نوشته شده در بسیاری از آنها زخمهای ما دهان باز کرده اند وکل حاکمیت ستمگررا با تمام ابعادش مورد نقد و روشنگری قرار داده اند ولی شخص مشخصی رامورد اتهام قرار نداده اند چون جای این کار دادگاه است که حقوق شاکی و متهم هردو رعایت بشود.

این تجربه و راه من است و دوستانه با شما گفتم.حال چه قبول افتد و چه در نظر آید.
«دادگاههای پیش خودی» برای افراد حقیقی و حقوقی مورد پذیرش من نیست. و آنرا غلط میدانم. شما خود دانید.
سلامت و خرم باشید.