Skip to main content

باقی تنها تحکیم وحدتی است که

باقی تنها تحکیم وحدتی است که
Anonymous

باقی تنها تحکیم وحدتی است که از اسلام خمینی به اسلام رفسنجانی یا اسلام موسوی و از آنجا به حزب توده و مارکسیسم اسلامی نرسیده ( مثل علی افشاری یا طبرزدی و بقیه ) . از آنطرف هم نغلطیده یعنی سمت فقا هتی ها و ارزشی های روس محور .
در گویانیوز آورده است :

http://news.gooya.com/politics/archives/2015/02/193705.php

آغاز نقل "
تماميت خواهی محدود به سلطه بر زندگان نيست بلکه آنان دست از سر مردگان هم برنمی دارند و حتی دست از سر تاريخ نيز; به گونه ای که تاريخ سازی می‎کنند، به آسانی می‎کوشند کسانی را از تاريخ اخراج و کسانی را وارد کنند. اما تاريخ حتی با انگشتان بريده قربانيان ديکتاتوری به حقيقت وفادار خواهد ماند. در دوره حکومت استالين، زندانيان تبعيد شده به سيبری در صدها کيلومتر دورتر از کاشانه شان و در جايی که امکان فرار و دسترسی به ديگر آدميان وجود نداشت دوره محکوميت خود را سپری می‎کردند و

و در همانجا جان می‎دادند و کسی از مکان آنها خبر نداشت. آنان نه تنها افکار و عقايدشان که تمام وجودشان سانسور شده بود و در ديار خاموشی می‎مردند و در گور فراموشی می‎ماندند. يکی از زندانيان انگشت خود را بريد و به تنه درختی بست که در رودخانه روان بود تا شايد صدها کيلومتر دورتر به دست کسانی بيفتد و از وجود انسان هايی فراموش شده و سانسور شده در جهنم استالين آگاه شوند». راه مقابله با اين دستکاری های تاريخی، نشان دادن پيوسته انگشت های بريده يا يادآوری وقايع و حقايق بريده شده و حذف شده است و همچنين برخورد بنيادی با آن از طريق هدف گرفتن روش های تاريخ سازی و تاريخ نگاری.

ملت ها همواره با دو نوع تاريخ نگاری مواجه بوده اند.تاريخ نگاری ايدئولوژيک و تاريخ نگاری مزدورانه. اين دو شيوه گرچه گاه با هم منطبق و يکی می شوند اما تفاوت هايی دارند.تاريخ نگاری مزدورانه يک عمل بوروکراتيک است يعنی به عنوان کارمند تاريخ نويس يا يک موسسه تاريخ نويسی قرار است تحقيق کنند و از پيش معلوم است چه چيزی را بايد اثبات يا انکار کنند. در ازای پولی که می گيرند وظيفه دارند و مديون هستند و تعهد برايشان ايجاد می شود. ممکن است چنين شخصی فاقد ايدئولوژی معين باشد يا تعصبی به ايدئولوژی رسمی نداشته باشد و در مقام کارمند، ايفای نقش کند. حکومت های توتاليتر در مقطعی هجوم به تاريخ آورده و با پول و امکانات دولتی، تاريخ می نويسند. در حالی که اين پول متعلق به همه ملت است. اگر شهروندان بتوانند بگويند برويد با پول جيب خودتان تحقيق کنيد و تاريخ بنويسيد چرا با پول جيب ما و ملت تاريخ ما را تحريف می کنيد هم سودی ندارد.

نوع ايدئولوژيک تاريخ نگاری را در کتاب «جدل های تاريخی» به تفصيل بحث کرده ام و اينجا فقط به اجمال اشارتی بدان می اندازم. اين نوع تاريخ پژوهی متکی به آرمان گرايی است و می خواهد عقيده ای را پذيرفتنی تر کند.



نوع ديگری از تاريخ نگاری که شبه ايدئولوژيک است نيز وجود دارد که سنت ها و آدابی که بدان خو گرفته ايم را به عنوان تاريخ و آيين به خورد مردم می دهيم.

"پایان نقل

اما هنوز یا از ترور شخصیتی مارکسیست های روسی میترسد یا در داخل بیشتر از این نمیتوان گفت و یا اگر بگوید مثل بنی صدر حصر رسانه ای میشود .

اما حا صل گفتار او به خوبی این حقیقت را روشن میکند که انقلاب ۵۷ از وقتی پا جای پا ی انقلاب روسیه و ترکش های ان ( چین و کوبا ) گذاشت و اخلاق و متدولوژی و فرهنگ و آیین و نظم لنینیستی - استالینیستی را به خود گرفت به همان انحرافی رفت که انقلاب اکتبر رفت و به همین دلیل مثل انقلاب فرانسه منتهی به دموکراسی و حا کمیت قانون نشد . اگر چه انقلاب فرانسه هم به انحراف رفت و به گیوتین سپرده شد اما زود با سپردن مخترع گیوتین ( روبسپیر) به همان گیوتین ابداعی او به بلوغ سیاسی رسید .
انقلاب روسیه اما هرگز اصلاح نشد چون به آیین لنینیستی - استالینیستی گرفتار آمد .

حقایق تکاندهنده نظیر تا ریخ تقلبی سازی , سانسور تاریخ واقعی , حذف رویدادهای اصلی , بازی با وقایع , ناب بازی سراسر قلا بی , ارزش سازی و ارزش گرایی قلابی در خدمت قدرت و فرد رهبر عالیقدر ما دام العمر و ...... همگی در بازی با سیاه کل و انقلاب اکتبر و کوبا و ناخدا افضلی و بیژن جزنی و بختیار و ... هم مو به مو جریان دارد .

البته فقط بخش مربوط به رژیم انهم موا رد مورد علاقه مارکسیست های روسی مورد بررسی قلا بی اینها قرار میگیرد
اما کسی از کودتا علیه بنی صدر و خرداد ۶۰ چیزی نمی گوید
کسی نمی گوید چرا رفسنجانی سر دسته اشرار علیه بنی صدر و با زرگان و ملی مذهبی ها بود و جنگ را کش داد و هنوز عذر خواهی نکرده
کسی نمی گوید موسوی و بهزاد نبوی به کجا وصل بودند , از کجا آمدند ؟ چرا در ۵۹ تا ۶۷ با اینها بودند و حالا میگویند ما رهبر مخالفین هستیم