Skip to main content

آ. آئلیار

آ. آئلیار
Anonymous

آ. آئلیار
با احترامات فراوان به شما. مطلب خود را با این تیترانتشار داده اید« دادگاه پیش خودی»
دوصفحه اول را که با کلاس گذاشتن برای من آغاز کرده اید و درس اول هم این است آزادی چیست؟ و لاآخر.... بگذارید من هم خیلی محترمانه به شما می گویم. این هم از همان نگاه عاقل اندرسفیه شما ناشی می شود. کلاس برای مردم نگذارید، این کار قشنگی نیست. ویکی پدیا هم اینجا باز نکنید. من هم از خودم اینجا دفاع نمی کنم. بروید همان دادگاههایی که سنگشان را به سینه میزنید از من شکایت کنید. شما 6 جرم بر من شمردید. گفتید بهتر است جرمهای خود را زیاد نکنم. پس بهتر است بروید دادگاه علیه من اعلام جرم کنید من هم آنجا از خودم دفاع میکنم. وقت سایت را هم بیش از این نگیریم.می نویسید:با احترام به شما و زخمهای روحیتان، به خاطر زندگی پرمشقت شما در خارج ازکشور!!!

نمی دانم شما را خانم محترم یا جناب خطاب کنم. نه شما را می شناسم نه مرا میشناسید از کجا زخمهای روح من برشما مشخص شده. ازکجا زندگی پرمشقت من در خارج ازکشوربرشما آشکارشده است که ازآن سخن می رانید. بهتراست از چیزی که نمی دانید حرف نزنید. چرا شایعه پراکنی می کنی، کار قشنگی نیست. من راجب به موضوعی نوشتم شما جواب دادید. چرا وارد مسائلی می شود که اصلا به شما ربطی ندارد و شما هم هیچ گونه اطلاعی از آن ندارید، به موضوع هم ربطی ندارد. از چیزی سخن بگوئید که از آن اطلاع داشته باشید. سخن از کسب آگاهی می کنید بعد دررابطه با کسی اصلا نمی شناسید سخن از زندگی پرمشقت و زخمهای روحی می کنید. فقط می گویم بروید اول کسب آگاهی کنید بعد سخن بگویید. سوالی داشتم از کی تا حالا با هم دوست و همسنگر شده ایم که من خبر ندارم؟!! بازهم از چیزی سخن می گوید که اصلا صحت ندارد. من شما را نمی شناسم و با شما همسنگرهم نبوده ام. شما 6 جرم برمن برشمردید و راه مرا راهی دانستید که باعث می شود آدمهای ایرانی یکدیگر را درخیابان تکه تکه کرده بخورند. و .... حالا یکهو با هم همسنگر و همدرد شدیم؟؟. فکر میکنم شما در سنگردفاع ازهمان رئیس مجلس و رئیس جمهور و.... بایستید و از آنها دفاع کنید بهتر باشد. فکر کنم آنها بیشتر احتیاج به دفاع داشته باشند. شما که تمامی قوانین را فوت آب هستید چرا مسائلی درونی خودتان را ازجمله با مدیر سایت اینجا مطرح میکنید. مشکل شماست. چرا اینجا و چرا برای ما تعریف میکنید. من پیشنهاد میکنم ببردیش دادگاه ازش شکایت کنید. برای اینکه مبادا مثلا شریک جرم آقای مدیر نشوید از همین جا می خواهید خط خود را از دیگر همکاران جدا کنید واعلام کنید که : ای مردم بدانید این اشتباه من نبود اشتباه مدیربود. او را بگیرید، خبر خبر. من نبودم ، مدیر بود. من پیشنهاد می کنم این کار را نکنید کار قشنگی نیست.
بازسخن ازهمسنگربودن و نصحیت های دوستانه می کنید. اما چون دو اصلی که آورده اید ازبیخ و بن واقعیت ندارد پس به بقیه اش هم اصلا نمی پردازیم. در آخر مطلب خود باز خاطره تعریف می کنید. ازآنجایی که همین جا و درهمین متن درمورد من چیزهایی نوشته اید که صحت ندارد، ترجیح میدهم بگم بی خیالش. اصلا بهتر است راجب به خاطرات شما صحبت نکنم. بی خیالش. روز وروزگاربرشما خوش.