Skip to main content

رؤیا-ی گرامی،

رؤیا-ی گرامی،
آ. ائلیار

رؤیا-ی گرامی،
ممنون از پاسخ شما.
1- مرا نیازی نیست که «خانم یا آقا» خطاب کنید. من یک انسانم. و میکوشم به دیگرانم هم با دید انسان نگاه کنم. جنس گرا نیستم. جنس گرایی را شایسته ی اندیشه خود نمیدانم.
اما اگر جنس برای شما مهم است. آ. ائلیار در زبان آذربایجانی به معنای "دوست مردم" ، نامی ست مردانه .
2-آنچه در بخش اول زیر عنوان اندیشه آمده، خاص من است؛ که محیط را چنان می بینم. در دیگر جاها فکر دیگران هست، نه دید من.
3- بخش دوم عمل است که با دید خود عمل میکنم. برخورد با محیط و انسان.
4- شما مختارید با "دید خود" به من و محیط برخورد کنید. من هم با دید خود عمل میکنم.
5- من نه تنها شما، بل انسان محیط خود را «درد مشترک» می بینم. و این درد و زخم را تا جایی که میتوانم فریاد میزنم. با ریشه ی آن آشنا هستم. با زبان آن میکوشم سخن بگویم.

شما می توانید درد و زخم دیکتاتوری حاکم بر زندگی انسان محیط ما را مشترک نبینید. آزادید.
6- همینطور خود را انسان «همسنگر» با زخمیان طاعون چیره بر جامعه ی ایران هم ندانید. اما اجازه بدهید که دیگران هم در دید و فلسفه خود آزاد باشند.و آنطور که دنیا را می بینند بازتاب دهند.
7- اینکه نقض حقوق بشری یک انسان هنوز بیگناه -ازسوی اهالی تبلیغات چی - "جرم" است،مستدل است. اینکه با این جرم چگونه برخورد شود «انتخاب آزاد» وجود دارد. نمی توان انتخاب آزاد فرد را سلب کرد. سازنده در برخورد با چنین نقض حقوق هایی
«نقد» است که تحقق یافته است. اگر فکر میکنید حقوق بشری بیگناهی را نقض نکرده اید،لاجرم در حق او ستمگری ننموده اید،
می توانید دلایل خود را بیان کنید .
8-مثالها جهت نشان دادن طرح مشکل در محل درست آن آمده که «نهاد دادگاه» نام دارد، نه «افشاگری» که «دادگاه پیش خودی»ست. و یک ایده ی «1300 قدیم».
9- درک تفاوت روشنگری با افشاگری، تفاوت نهاد داذگاه با «دادگاه پیش خودی» برای جمع تبلیغات چی ، که نمیخواهد در دگماهای خود اندیشه کند، و جرئت شکستن این دگمها را ندارد،متأسفانه ممکن نیست. در این نکته ما آذربایجانیها مثلی داریم که میگوید:
« کور توتدوقون بیراخماز». برابر این مفهم است که دگم گرا را رهایی از دگم ممکن نیست.