Skip to main content

بازگشت مجسمه فردوسی و پیروزی

بازگشت مجسمه فردوسی و پیروزی
Anonymous

بازگشت مجسمه فردوسی و پیروزی مضاعف ملت آذربایجان-شریفه جعفری

حکایت مجسمه فردوسی ، حکایت رزالت و شکست حکومت پان ایرانیستی و شوونیستی است که در ظاهر با برگرداندن مجسمه حرف و آماج خود را به کرسی نشانده است ، ولی در در بطن ماجرا و نتیجه واقعی بیداری مردم آذربایجان و همه ملیت ها در ایران است

نشانگر گستاخی و عناد حکومت مرکزی با ملت معترض آذربایحان و ترک زبانان است ،و عناد حکومت مرکزی با ملت تحت سلطه خود بدون شک نشانگر اختلاف و شکاف بین آنهاست .
امروز مجسمه فردوسی چه در میدان شهر سلماس باشد یا برداشته شود مهم نیست ، مهم اینست که مردم شعور هویتی خود را به رخ حکومت مرکزی کشیده و سبب بیداری بیشتری از هم زبانان خویش شدند ، بدون شک این ماجرا حدیث روز در بین مردم ترک زبان خواهد شد در منازل ، محل کار در تاکسی ، اتوبوس در جمع دوستان دانش آموزان و …
و این مهم است برای امروز مردم آذربایجان ، چه بسا اگر هئکل به جای خود با عناد و رزالت باز نمی گشت نتیجه ای که امروز با به چشم خوردن رهگذران و تداعی شدن دوباره ماجرا در اذهان مردم خواهد داشت ، نمی بود؛ زیرا تا چشم نبیند از خاطر برود ،
بعد از این حس نفرت نه تنها برای هئیکل فردوسی بلکه برای نام فردوسی در تمام شهرهای ترک نشین تداعی خواهد شد بیش از پیش !.
و این در اصل یک پیروزی و پیشرفتی است در خواسته هویتی مردم زیر سلطه حکومت فاشیستی .
امروز با برداشته شدن و دوباره گذاشته شدن مجسمه یک نتیجه ی بهتری نیز به نفع ملت آذربایحان به دست آمده است ، مردمی که فردوسی رابا تلقین های دروغین تنها یک شاعر حماسه و بزرگ می دانستند امروز با حساس تر شدن ماجرا خواسته ، نا خواسته این سوال در ذهنشان ایجاد خواهد شد که چرا عده ای این چنین از برداشته شدن مجسمه خوشحال شده و احساس آرامش کردند، و اینگونه به بطن اصلی اشعار و افکارفردوسی یعنی: زن ستیزی ، نفرت پراکنی ، ترک ستیزی وبه احساس خون خواری فردوسی پی خواهند برد و به یکباره کاخ زیبای فردوسی در ذهنشان فرو ریخته و به گورستانی مخوف مبدل خواهد شد . و اینگونه چند قدمی به سوی هویت خواهی و خود شناسی در بین اقشار مختلف مردم آذربایحان برداشته خواهد شد .
سالهاست که نام فردوسی را در تمام شهرهای آذربایجان به خیابانها ، مراکز تجاری ، اداری ، ساختمانها و غیره می گذارند و گذاشته اند چرا مردم آذربایحان تا ۱۰سال قبل اینگونه حساسیت به خرج نمی دادند ؟ولی امروز با برداشته شدن هئکل فردوسی در یک شهر آذربایحان این چنین خوشحال می شوند و نفرت درونی خود را در فرصتی کوچک فریاد می کشند ؟
چرا کار به اینجا رسیده است ،
شعار های دروغین و فریب مردم آذربایحان و سایر اقوام دیگر رنگ خود را باخته و مردم بعد از گذشت عمری دریافتند که وعده و حرف با عمل یکی نیست ، وقتی شعار :”همه جای ایران سرای من است”. را به خورد تک تک مردم و دانش آموزان در ایران می دادندامروز یک آذربایحانی وقتی مجسمه فردوسی را حتی بدون آگاهی از متن موجود و بطن خواسته شاعر ، در تمام شهرهای آذربایجان می بینند ولی از نام فضولی ، واقف ، همتی انگورانی ، حکیم هیدجی و هزاران شاعر بزرگ ترک زبان در شهرهای فارس نشین نشانی نمی یابد ، آنوقت با عقل خویش در می یابد که همه جای ایران تنها سرای فارس زبانان و آسمیله های از خود بیخبر فارس پرست است ،
وقتی می گوید:”آذربایجان سر ایران است” ، و تمامی خصومت ها ، بی عدالتی ها و فقر و فلاکت را بر سر آذربایجان می ریزد ، مردم می فهمند این سریدکی برای روزهای سخت و سپری است برای حفظ جان ملتی خاص ، یا بهتر بگوییم نژادپرستان حکومت اسلامی .
و چیزی که مشخص است آن مجسمه مثل سابق با امنیت قبلی در جای خود قرار نخواهد گرفت در هر فرصتی جوانان سلماس ، نتیجه عناد و دشمنی آشکار را به پان فارس های نژاد پرست نشان خواهند داد ،
هر عقل سلیمی می داند که باز گرداندن مجسمه توسط حکومتی که به زور اسلحه و نیرنگ بر مردم حکومت می کند ،کاری نیست کارستان بلکه لکه سیاهی است در کارنامه زور و عناد و دشمنی با مردم ترک زبان آذربایحان / .
چیزی که مردم دنیا به آن ایمان دارند حکومت با دشمنی و زور گویی با رزالت و سفالت دوام نخواهد آورد و بدون شک د