Skip to main content

مرکز پژوهش‌های مجلس پیشتر در

مرکز پژوهش‌های مجلس پیشتر در
رضا حسین بر

مرکز پژوهش‌های مجلس پیشتر در گزارشی اعلام کرده است که در خوشبینانه‌ترین حالت، ساعت مفید کار در ایران، روزانه تا دو ساعت است که میزان هفتگی آن به بیشتر از 11 ساعت نمی‌رسد؛ حال آن که میزان کار مفید هفتگی در ژاپن به 40 تا 60 ساعت و در کره جنوبی به 54 تا 72 ساعت می‌رسد.
همچنین درحالیکه میزان ساعت کار مفید سالانه در ژاپن به عنوان کشور توسعه یافته به دو هزار و 420 ساعت، در کره جنوبی 1900 ساعت،‌ آلمان 1700 ساعت و در آمریکا به 1360 ساعت می‌رسد؛ میزان ساعت کار مفید در ایران، سالانه از 800 ساعت فراتر نمی‌رود؛ حتی در پاکستان ساعت کار مفید سالانه یکهزار و 100 ساعت و در افغانستان 950 ساعت است. بنابراین ناگفته پیداست که نخستین درس توسعه‌یافتگی، کار و تلاش و پرهیز از روحیه تنبلی است

مرکز پژوهش‌های مجلس پیشتر در گزارشی اعلام کرده است که در خوشبینانه‌ترین حالت، ساعت مفید کار در ایران، روزانه تا دو ساعت است که میزان هفتگی آن به بیشتر از 11 ساعت نمی‌رسد؛ حال آن که میزان کار مفید هفتگی در ژاپن به 40 تا 60 ساعت و در کره جنوبی به 54 تا 72 ساعت می‌رسد.
همچنین درحالیکه میزان ساعت کار مفید سالانه در ژاپن به عنوان کشور توسعه یافته به دو هزار و 420 ساعت، در کره جنوبی 1900 ساعت،‌ آلمان 1700 ساعت و در آمریکا به 1360 ساعت می‌رسد؛ میزان ساعت کار مفید در ایران، سالانه از 800 ساعت فراتر نمی‌رود؛ حتی در پاکستان ساعت کار مفید سالانه یکهزار و 100 ساعت و در افغانستان 950 ساعت است. بنابراین ناگفته پیداست که نخستین درس توسعه‌یافتگی، کار و تلاش و پرهیز از روحیه تنبلی است.
چرا با این همه هوش و ذکاوت؛ ایران، جامعه توسعه‌یافته‌ای نیست؟

آمار قعر جدولی ساعت مفید کار سالانه ایران در حالی است که جامعه ایرانی را اغلب به عنوان جامعه‌ای با هوش و توانمند می‌شناسند و ضریب هوشی بالای ایرانیان از نقاط قوت این جامعه محسوب می‌شود. قرارگیری دانشمندان بنام ایرانی در مسؤولیت‌های مهم علمی و اقتصادی جهان هم، حاکی از همین ویژگی هوش بالای ایرانیان و نشانگر آن است که ایرانیان اگر فرصت و امکانی باشد و در ساختار درست و هدفمندی قادر به حرکت باشند، گوی سبقت را از رقبا می‌ربایند؛ اما با این همه، یک چرای تاریخی همواره جامعه ایرانی را همراهی کرده است: «چرا با این همه هوش و ذکاوت و خوش‌ذوقی، جامعه ایران،‌ جامعه توسعه‌یافته‌ای نیست؟» ایرانی که علاوه بر سرمایه انسانی با ضریب هوشی مناسب، همچنین دارای منابع عالی طبیعی است.
این عقب‌ماندگی را در علل گوناگون جست‌وجو کرده‌اند که یکی از مهمترین آنها چابک نبودن نیروی انسانی در کشور است و به گفته تحلیلگران اجتماعی،‌ کشور ما از بیماری «تنبلی اجتماعی» در رنج است.


در همین زمینه دکتر زینب فاطمی امین، جامعه‌شناس اقتصادی و توسعه،‌ به نتایج جالبی درباره میزان تنبلی اجتماعی ایرانیان بر اساس شاخص‌های تعریف شده‌یی دست یافته است که در گفت‌وگو با شفقنا زندگی به آنها اشاره می‌کند:
[بر اساس یافته‌های وی میزان تنبلی اجتماعی در ایران بالاتر از متوسط جهانی است].
وی البته تنبلی اجتماعی را تا بخشی ناشی از خلقیات ایرانیان می‌داند و با اشاره به عللی که برای عقب‌ماندگی جامعه ما تا قبل از انقلاب و بعد از آن مطرح شده و از آن جمله وجود دشمن خارجی،‌ سیستم سلطنتی، وجود نفت و منابع طبیعی فراوان و ... بوده است،‌می‌گوید: کمتر کسی است که بخواهد حتی برای یک لحظه هم که شده در این باب نظرش را به خلقیات فرد فرد ایرانیان معطوف کند و این فرضیه را داشته باشد که شاید تمام گناهان عدم توسعه‌یافتگی بر گردن علل بیرونی نام برده شده نباشد.
این جامعه‌شناس، در تعریف تنبلی می‌گوید: ظهور تنبلی وجوه و اشکال مختلفی دارد. در سطحی‌ترین و بیرونی‌ترین لایه، آن را مترادف فقر حرکتی می‌دانند . فردی تنبل است که هیچ رغبت و اشتیاقی برای تحرک و جنب و جوش نداشته و از پویایی و جست ‌و خیز در گریز است. جامعه و افراد در این بی‌حرکتی به استفاده بیش از حد از تکنولوژی گرایش دارند و مثلا برای نزدیک‌ترین فاصله‌ها از خودرو استفاده می‌کنند.