Skip to main content

ادامه:

ادامه:
آ. ائلیار

ادامه:
از : برزویه طبیب
عنوان : نبرد اخرین.
رفیق ایلیار، تز انقلاب مرحله بندی شده ، بامرگ پلخانف مرد. فرض کنیم مرحله ای بودن انقلاب را بنا به شرایط موجود بپذیریم. ولی چرا فقط دو مرحله؟ بگذارید من مرحله بندی شما را دقیق تر کنم . اول استقلال سیاسی از امریکای جنایتکار،که به یمن جمهوری اسلامی فراهم است، دوم رهایی از اصولگراها!، که از طریق اجرای بی تنازل قانون اساسی حاصل خواهد شد، سوم رهایی از شریعت، که به یاری نیروهای غیر مذهبی انجام میشود، سوم رهایی از ستم ملی، با کمک گوناز تی وی ، بعد رهایی زنان، بعد رهایی کودکان،و این قصه سر دراز دارد. ببینید، دموکراسی با سرمایه داری دیگرسازگار نیست.

مگر ندیدید که میلیونها نفر بر ضد جنگ عراق تظاهرات کردند، که در واقع رفراندمی بود برای خودش،پشیزی ارزش گذاشته شد؟ چطور میخواهید با حفظ سرمایه داری میزان حداقل دستمزد را به رای بگذارید؟ این مرحله بورژوا دموکراتیک یا دموکراتیک ملی، هواخواهان خود را به اندازه کافی دارد، نمونه اش همین اقای اصفی که به اصطلاح به چپ درغلتیده است. نیازی به چپ برای پیشبرد ان نیست. چپ باید به تدارک نبرد خویش ، بپردازد. ان نبرد اخرین. گیرم فردا دولت چپ سر کار امد، کارگران گفتند حقوق ما را دو برابر کنید، سرمایه داران گفتند که ما سرمایه مان را برمیداریم میرویم دوبی. بانک ها خالی شد. همان بلایی که سر چپ در یونان می اورند.این دولت چپ ، چه خواهد کرد؟ چون مرحله دموکراتیک است کارگران را ساکت خواهد کرد؟ یا در همان فردای انقلاب بانک ها راتحت کنترل کارگران و کارکنان بانک هادرخواهد اورد تا سرمایه داران از فرصت استفاده نکرده و سرمایه ها را خارج نکنند؟لب کلام رفیق شیدان هم همین است. او هم قبول دارد که مرحله انقلاب دموکراتیک است. اصلا معتقد است که ایجاد سوسیالیسم ، به جز از طریق انقلاب جهانی ممکن نیست . ولی این مرحله دموکراتیک، مرحله دموکراتیک بورژوایی نیست، این دموکراسی هیچ سدی را در برابر خود به رسمیت نمی شناسد، تا چه برسد تابلوی عبور ممنوعی را که فلان حزب یا تحلیلگر به عنوان خط مرز بین مرحله دموکراتیک با مرحله سوسیالیستی تصور کرده است .برزویه طبیب
۶۷۰۱۷ - تاریخ انتشار : ۱٣ اسفند ۱٣۹٣

از : آ. ائلیار
عنوان : رهایی از کمک دندگی
برزویه عزیز،
لب کلام وثیق را که نوشتید بله درسته. نظر من هم همین است.
- «دامنه ی دموکراسی»، این پدیده بستگی به "توازون قوا و شرایط آینده" -در داخل و خارج -دارد.
بدیهی ست هدف گسترس دموکراسی ست.تا چه مقدار؟ آینده تعیین میکند. «دموکراسی مستقیم و غیر مستقیم» نسب به شرایط می تواند مورد استفاده قرار بگیرد.
مراحل حرکت را نه تئوریها بل خود شرایط موجود تعیین میکند.
در کل «اصول را نمی توان از پیش تعیین کرد، می توان در شرایط مشخص با خرد جمعی تصمیم گرفت که چی بشود یا نشود. هیچ کس از پیش نمی تواند آنرا تعیین کند. معلوم نیست چه شرایطی پیش آید»

صحبت ما سر «عدم توجه چپ به کسب قدرت» است. و تز وثیق هم آنر ا تئوریزه میکند. لازم است چپ از ایده ی«کمک دنده» بودن خود را رها سازد. صدسال کمک دندگی کافی ست.
بخاطر همین شرایط موجود باید چپ در اندیشه و کسب قدرت باشد.
کلید آن هم « حزب -زحمتکشان ،تصرف نفت- گماردن رفقا در هر نقطه ی تسخیر شده» در ایران است. و شرکت در نظام چند حزبی.
دیگر نیروها این مسیر را رفته و میروند و چپ هم برای رهایی خود از «ایده ی کمک دنده بودن» ضرورت دارد برنامه ی عملی برای کسب قدرت داشته باشد. بدون این برنامه «آگاهی-تشکل-جنبش و اعتراض و غیره » یعنی شکست و سر خودگی.
۶۷۰۲۲ - تاریخ انتشار : ۱٣ اسفند ۱٣۹٣