Skip to main content

از : برزویه طبیب

از : برزویه طبیب
آ. ائلیار

ادامه:
از : برزویه طبیب
عنوان : چه احتیاجی به گماردن رفقا
رفیق ایلیار، نکته مورد بحث را خوب روشن کرده اید. "گماردن رفقا در هر نقطه تسخیر شده" کلید بحث است. وثیق میگوید، معنی تسخیر شدن یک نکته اینست مه در ان نقطه شورای مردمی قدرت را بدست گرفته است، اگر چنین است چه احتیاجی به گماردن رفقا در ان نقطه است، مگر به عنوان مشاور. اگر در نقطه ای هم شورای مردمی قدرت را بدست نگرفته، ان نقطه هنوز تسخیر نشده است، و باید تسخیر شود.

اینکار را هم چپ نباید بکند بلکه همان مردم باید بکنند. اینجا هم نقش چپ، نه بعنوان عامل اجرای عملیات تسخیر، بلکه باز هم به عنوان مشاور است. اگر شرایط استثنایی هم پیش بیاید که چپ نقطه ای را تسخیر کند، باید انرا فورا به شورای مردمی مربوطه تحویل داده و از قدرت اجرایی کنار بکشد، من اینطور میفهمم و هر راه دیگری را در نهایت راه حزب خلق و پرچم افغانستان میدانم. حالا با تفاتهایی غیر ماهوی برزویه طبیب
۶۷۰۲۵ - تاریخ انتشار : ۱٣ اسفند ۱٣۹٣

از : آ. ائلیار
عنوان : «شورا» پدیده ای با ماهیت نامشخص
گرامی ،
سئوال خوبی طرح کردید. چه نیازی به «رفقا» هست؟
در دیکتاتوریها نیروهای مترقی از سازمان یافتگی ضعیفی برخوردارند، از اینرو قدرت با حمایت خارج از نیروهای ارتجاعی ، دوباره به دیکتاتوری منتقل میشود.
مسئله اینجاست چکار باید کرد که چنین نشود؟
فرمول غرب : «نیروی مترقی ضعیف است-ارتجاع جدید بجای ارتجاع قدیم». فرمول تاریخ قرن اخیر منطقه.
طبق این اصل حکومت آینده ی ایران باز یک«ارتجاع جدید» است:
نیروهای «حکومت ارتجاعی آینده ی ایران»:مجاهدین-سلطنت طلب-جبهه ی ملی ، بخشی از حکومت کنی.یعنی
«حکومت ائتلافی ارتجاع ایران». که تشنه ی قدرت اند. و ۳۶ سال است برنامه ی تصرف قدرت دارند.

چاره چیست؟ مشکل:نیروهای مترقی ضعیف اند. به علت دیکتاتوری موجود.
پاسخ من: به چه می توان کرد؟ ۱- ایجاد ائتلاف مترقی در خارج.۲- تقویت نیروی مترقی داخل.
-----------
تقویت نیروی مترقی داخل:
-حمایت از نیروهای فدرالیست در مسئله ی اتنیک
-حمایت از تشکل های مدنی سیاسی اقشار مختلف که «مخفی-نیمه علنی- و علنی» میکوشند.
-حمایت از تشکلهای زحمتکشان
- حمایت از جنبش دموکراسی خواهی
----------

اگر بدون آمادگی کافی نیروهای مترقی در داخل و خارج ، جنبش و انقلابی به ناگهان پیش آید- پیروزی باز از آن «ائتلاف ارتجاع» ست.باز دیکتاتوری جدید به جای قدیم خواهد نشست.
وقتی نیروی مترقی ضعیف است ، دیکتاتوری به جای دیکتاتوری می نشیند.
در این شرایط تز عدم تصرف قدرت از سوی چپ یعنی پیروزی ارتجاع ایران.
تنها یک ائتلاف مترقی- با پایگاه داخلی - میتواند مانع دخالت غرب و پیروزی ارتجاع شود.
نتیجه را در «فرمول فصل» خلاصه میکنم:
۱-فرمول زمستان: «نیروی مترقی ضعیف است-ارتجاع جدید بجای ارتجاع قدیم»
۲- فرمول بهار: «ائتلاف مترقی در خارج - تقویت پایگاه مترقی خود در داخل»
«شوراهای مردم»به سازمانها و گروههای مختلف تقسیم میشوند. هر کس در رابطه با
«جهت سیاسی و سازمانی خود» قدرت را تسخیر میکند.و در این رابطه «ائتلاف نیروی مرتجع ایران» با حمایت مستقیم و غیر مستقیم خارج خواهد کوشید ارگانهای اعمال قدرت را در چنگ خود داشته باشد. تله ای ست که نباید در آن گیر افتاد.
پدیده ی «شورا» یک گونی ست که نمی تواند ماهیت «سازمانی -سیاسی » مشخصی داشته باشد. نیروهای ارتجاعی هم شورا های خود را خواهند داشت.
«نیروی چپ و دموکرات» در مقابل نیروی دیگر ضعیف بوده و خواهد بود. برای شکستن این ضعف
و به تله ی نیروهای ارتجاعی نیافتادن، مجبور است «ارگانهای قدرت و نفت» را خود تسخیر کند. باید «نیروی جامعه» را که اکثریت ستمدیده دارد به دنبال خود کشید. این کار وقتی ممکن است که
خود هدایت و سازماندهی آنها را داشته باشی . و برایشان « شرایط زندگی بهتر -از همان آغاز حرکت» نشان دهد: «شرکت در قدرت- شغل و در آمد بهتر با عامل نفت». تنها در این صورت است که نیروی چپ میتواند اکثریت جامعه را بدنبال خود بکشد و دیگر نیروها را مجبور به ائتلاف کند.
من مخالف مشاوره، دادن قدرت به مردم ، یا شورا و انجمن و غیره نیستم، اما هدایت و تسخیر قدرت -حفظ آن در آغاز ،ضرورت دارد توسط حزب و زحمتکشان سازمانیافته صورت گیرد.
۶۷۰۲۹ - تاریخ انتشار : ۱۴ اسفند ۱٣۹٣