Skip to main content

دوستی ایمیلی فرستاده و

دوستی ایمیلی فرستاده و
آ. ائلیار

دوستی ایمیلی فرستاده و پرسشهایی مطرح کرده که دوست دارم اینجا هم به آنها بپردازم تا پاسخ آرشیو شود و شاید مورد استفاده ی دیگران نیز قرار گرفت.
دوست ما می نویسد:
«...آقای ائلیار من مطالب زیادی به زبان ترکی میخوانم. اما در بسیاری از آنها احساس عجیبی برایم دست میدهد که بعد از مطالعه ی چند مطلب دیگر خوشم نمیاید اینگونه نوشته ها را مطالعه کنم. چون احساس بیگانگی با زبان ترکی آنها پیدا میکنم. ولی راستش در کل این احساس را با نوشته های شما ندارم. ممکن است در مورد این مساله توضیح دهید که آدم چرا از خواندن خیلی نوشته ها زده میشود و از مطالعه ی برخی نوشته ها چنین احساسی پیدا نمی کند؟ منظورم آیین نوشتن شما ست. از چه روشی و با در نظر گرفتن چه قواعدی شما ترکی نویسی میکنید که آدم احساس نزدیکی میکند؟...»

« با سلام .... عزیز، من در نوشته هایم به متد خود گاهاً پرداخته و اینجا خدمت شما به چند نکته ی گرهی اشاره میکنم:
1- نوشته های چاپ با کو به علت داشتن واژه های روسی و برخی ویژگیهای محلی- که مختص جملات آنجاست- و در زبان نمود پیدا میکند، بعد از مطالعه- کم و بیش احساس زدگی تولید میکند.
2- نوشته های ترکیه که با زبان آذربایجان فرق قابل توجهی دارند خواننده را خسته میکنند. چون در هر دو مطالعه خواننده به دنبال
مطالعه ی زبان خود است.
3- حالا مطالبی که با عدم توجه به تفاوت « زبان این دو نقطه» نگارش مییابند این «نامانوس بودن» را با خود دارند. نامانوسی نوشته در کنار عدم عادت ما به مطالعه ی نوشته ی ترکی وقتی جمع میشود خواننده از خواندن فرار میکند.
نوشته وقتی خواننده را جذب میکند که «بین او و نوشته» این عدم انسیت خیلی خیلی کم شود. نوشته نباید خواننده را آزار بدهد بل بر عکس لازم است آنرا در وهله ی اول توسط «زبان خود خواننده» جلب کند.اگر در نوشته ای چند بار لغات و اصطلاحات باکو و ترکیه تکرار شوند خواننده با نوشته «بیگانگی و زدگی» احساس میکند.

متدی که مورد توجه من است :
- در روایت از زبان قلم
- در صحبت از زبان شفاهی و قلم - استفاده میکنم.
- زبان قلم به زبان شفاهی نزدیک است. و یا گاها یکی ست .
بجای گلدینیز می نویسم گلدیز. برخی این کار را درست نمی دانند ولی از نظر من گلدینیز برای ما دیگر کهنه شده است. بهتر است همان گلدیز را بنویسیم.آن خود بخود از زبان مردم حذف شده است.
- «دیر» جای خود را به «دی» داده و مردم استفاده نمی کنند. اما می توان هر دو حالت را بکاربرد«دیر-دی». دیر در زمان استمراری مورد استفاده است. او گلمکده دیر. او گلمکده دی. نسیمی بویوک شاعردی-یا دیر.
-می یا مو» حذف شده . ما بکار نمی بریم. اما می توان در زبان قلم «حذف کرد یا کم تر استفاده نمود».
-واژه های محلی باکو و انکارا بدرد ما نمیخورند. تنها در حالت اجبار میتوان واژه گرفت.
- بین زبان قلم و صحبت تفاوت هست و ضروری ست رعایت شود. اما زبان قلم به زبان صحبت نزدیک شود بهتر است.
اگر ببینم قلمزنی بجای من، بن یا قاباق، اول ، نوشته دیگر نوشته ی او را نمیخوانم.
- از بکارگیری و صرف فعلهای دشوار که تنها در قواعد وجود دارند و مردم امروزه با تغییر ساده ی آنها منظورشان را بیان
میکنند خود داری میکنم.
نوشته هرچه بیشتر به زبان مردم نزدیک شود زیباتر است.البته با رعایت اصول زبان قلم و صحبت....»